سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی [خدا] برتر از ترس [از خدا [است . [امام صادق علیه السلام]
 
شنبه 89 مرداد 30 , ساعت 4:0 عصر







2- بدا
درقرآن وروایات؟



3- و
آیا بدا با محو و اثبات فرق می‏کند؟
(بدا درمورد خداوند:)

4- نظر
اهل سنت دراین باره چیست؟



5- فائده این بداءها چیست؟



6- آیا نسخ همان بداست؟



اول:
تعریف لغوی واصطلاح دینی بدا؟


بداء در
لغت به معنای ظاهر و آشکار
شدن
است و در اصطلاح،به دگرگونی مسیر طبیعت و سرنوشت انسان در برابر انجام
رفتار صالح و پسندیده اطلاق
می شود
. این بدا درمورد انسان است
.


دوم :
بدا درقرآن وروایات
:

الف) بدا واژه‏ای است که در قرآن و روایات از آن یاد شده و
در 6 آیه قرآن آمده است از جمله
:

البته
درقرآن تمام موارد بدا برای انسانها بکار رفت
.

1- «وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتِ ما کَسَبُوا..(1)

در روز
قیامت اعمال بدی را که مشرکان، انجام داده ‏اند، برایشان آشکار خواهد شد
.

2- «...وَ بَدا لَهُمْ مِنَ الله ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ.(2)

برای
ستمکاران در روز قیامت، اموری آشکار می ‏شود که هرگز گمان نمی‏ کردند
.

3- «وَ بَدا لَهُمْ ما کانوا یُخْفُون مِنْ قَبْلُ .(3)

روز
قیامت، هنگامی که کفار در برابر
آتش
جهنم قرار می‏ گیرند، اعمال و نیاتی را که پیش‏تر پنهان می‏ کردند، در
برابر آنها آشکار می ‏شود
.

4- وَبَدَا لَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا
کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون .(4) [حقیقت
] بدیهایی که کرده‏اند بر آنان پدیدار
می‏شود و آنچه را که بدان ریشخند
می‏کردند آنان را فرو می‏گیرد


5- قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ
وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن
دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا
بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتَّی تُؤْمِنُوا
بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ
لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ
لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن
شَیْءٍ رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ .(5) قطعا برای
شما در [پیروی از] ابراهیم و کسانی که با اویند
سرمشقی نیکوست آنگاه که به قوم خود گفتند ما از شما
و از آنچه به جای خدا
می‏پرستید بیزاریم به شما کفر می‏ورزیم و میان ما و شما دشمنی و کینه همیشگی پدیدار شده تا وقتی که
فقط به خدا ایمان آورید جز [در] سخن ابراهیم
[که] به [نا]پدر[ی] خود [گفت] حتما برای
تو آمرزش خواهم خواست با آنکه در
برابر خدا اختیار چیزی را برای تو ندارم ای
پروردگار ما بر تو اعتماد کردیم و به سوی تو بازگشتیم و فرجام به سوی توست


6- ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُاْ الآیَاتِ
لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّی حِینٍ.(6) آنگاه پس از دیدن آن نشانه‏ها به نظرشان آمد که او را تا چندی به زندان
افکنند




بدا
درورایات : شیعه برای خدا هم بکاررفت
.

در روایت
هم می‏ فرماید: «ما بَدَالله
عَزَّوَجَلَّ
شَئٌ اًِّلاّ کانَ فی عِلْمِهِ قَبْلُ أَنْ یَبْدُوا
لَهُ.(7) هیچ چیزی برای خداوند ظاهر نمی شود، جز آن
که پیش از وجود و
ظهورش، برای خداوند آشکار بوده است
.

از این
روایات به خوبی روشن می ‏شود
که
تقدیر خداوند بیماری این سه تن بوده است، اما پس از مبتلا شدن آنان به
این بیماری‏ ها برای خداوند
بدا حاصل شده است
.



3- و آیا بدا با محو و اثبات فرق می‏کند؟

واژه محو و
اثبات
نیز که هم معنای واژه بداست، در
قرآن آمده است


اما
بدا درمورد خداوند
:

حقیقت
بداء تعبیر دیگری است از
"یمحوالله
ما یشاء و یثبت و عنده أمّ الکتاب(8 ) خداوند محو و اثبات می‌‌
کند آن چه
را که می‌‌ خواهد و نزد او است امّ الکتاب
".


توضیح:
نزد خداوند دو لوح قرار دارد
: لوح محو و اثبات و دیگری لوح محفوظ. آنچه که
"بداء" و تغییر آن واقع می‏شود که "اجل معلق" نیز از آن جمله
است، در لوح محو و اثبات است، اما در
لوح محفوظ هیچ گاه بداء واقع نمی ‏شود.

هم چنین
گاه
پیامبر یا امام از "لوح محو
و اثبات" آگاهی می‏ یابد که طبعاً قابل تغییر
و دگرگونی است، و بعداً با برخورد به موانع و فطرت
شرایط تحقق نمی ‏پذیرد
. در تواریخ
اسلامی آمده، که حضرت مسیح (ع) درباره عروسی خبر داد که در شب
زفاف می
‏میرد، ولی عروس برخلاف پیش بینی مسیح (ع) سالم ماند. هنگامی که از وی جریان را پرسیدند
فرمود: آیا صدقه‏ای در این راه داده ‏اید؟ گفتند
: آری، فرمود: صدقه بلا را دفع می ‏کند.
در این جا روح پاک مسیح (ع) بر اثر
ارتباط با لوح محو و اثبات از حدوث چنین حادثه ‏ای
خبر داد، در حالی که این واقعه مشروط بود (مشروط به این که مانعی همچون صدقه، بر سر راه آن حاصل نشود) و چون به مانع
برخورد کرد، نتیجه چیزی دیگری شد. در چنین
مواردی گفته می ‏شود "بداء" حاصل شد،
یعنی حادثه ‏ای‏ که به حسب ظاهر می‏

بایست واقع می ‏شد، واقع نشد
.
(9)

حضرت
فرمود رختخوابتون را کنار بزنید چنین کردند دیدند دوتا مار به هم چنگ زدند و
همدیگر را نیش زدند. وزهر را خالی نمودند
.

اما لوح
محفوظ لوحی است که تمام حوادث
ممکنات
درآن ثبت است وفقط خدا میداند و تغیی ر درآن راه ندارد. بل هو قرآن
مجید فی لوح محفوظ .(10
)


صدرالدین
سپس مانند برخی از قدما برای
علم
خدا دو مرحله قائل شده است؛ مرحله‏ای که همان لوح محفوظ است که
دگرگونی نمی‏پذیرد، و
مرحله‏ای که مرحله محو و اثبات است و بنابر شروطی
دگرگونی می‏پذیرد و تحقق این دگرگونی مشروط به تحقق
آن شروط است. علم نبی
و ولی منحصر در این مرحله اخیر است. یعنی نفس آنها به بعضی از الواح محو و اثبات اتصال می‏یابد و براساس
دانشی که از این طریق حاصل شده، از چیزی خبر
می‏دهند؛ و ممکن است زمانی دیگر بر الواحی دیگر
مطلع شوند و خبری مخالف
اخبار نخستین بدهند. به عبارت دیگر انسان کاملی که وحدت ذاتی وجود و کثرت عنوانی شئون در وی منطوی است،
دارای علم و عالمیت خاصی است و این عالمیت
در حیطه لوح محو و اثبات مقرر است که حوادث ثبت شده
در آن مشترط به شروط و
مقدماتی است .(11) که اگر تحقق نیابد، رویدادها نیز حادث نمی‏شوند؛ و همین است که از آن به بداء تعبیر
می‏گردد
.



دانشمندان شیعه گفته اند:
هنگامی که «بداء» به خداوند نسبت داده می شود به معنی «ابداء
» است. یعنی آشکار ساختن چیزی که قبلاً ظاهر نبوده و پیش بینی
نمی شد
.
(12)



چهارم - نظر اهل سنت دراین باره چیست؟

راوی سلیمان می گوید: «رسول
خدا(صلی
الله علیه وآله) فرموده: هیچ عاملی نمی تواند قضای
الهی را برطرف کند، مگر
دعا و چیزی بر عمر انسان نمی افزاید، مگر احسان و نیکی به مردم».(13
)

ثوبان می گوید که رسول خدا
فرمود
:
«چیزی عمر انسان را زیاد نمی کند، مگر احسان و نیکی و
هیچ عاملی تقدیر

الهی را تغییر نمی دهد، مگر دعا، و اعمال زشت و گناهان، انسان را از
نعمت های الهی
محروم می کند».(14
)


در روایات اهل ‏سنت نیز این
واژه به
کار برده شده است، چنان که در صحیح بخاری از
ابوهریره روایت شده: «أَنَّهُ
سَمِعَ رَسُولَ الله یَقُولُ : اًِّنَّ ثَلاثٌْ فی بَنی اًّسرائیل أَبْرَصَ وَ أعمی وَ أَقْرَعَ
بَدَالله عَزَّوَجَلَّ أَنْ یَبْتَلیهِمُ
فَبَعَثَ اًّلَیهِمْ مَلَکاً فَأَتی الأَبْرَصَ
قالَ أَی شَئٍ أَحَبُّ
اًِّلَیْکَ قالَ لَوْنٌ حَسَنٌ وَ جِلْدٌ حَسَنٌ وَ قَدْ قَذَرَنی النّاسُ قالَ فَمَسَحَهُ فَأعْطی
لوْناً حَسَناً وَ جِلْداً حَسَناً وَ أتی
الأَقْرَعَ فَقال أی شئٍ أَحَبُّ اًِّلیکَ قالَ
شَعْرٌ حَسَنٌ وَ یُذْهَبُ
عَنّی قَدْ قَذَرَنی النَّاسُ قالَ فَمَسَحَهُ فَأَعْطی شَعْراً حَسَناً وَ أَتَی الأعمی فَقالَ أَی
شَئٍ أَحَبُّ اًِّلیکَ قالَ یَرَدُّ الله
اًّلی بَصَری فَأَبْصَرَ بِهِ النّاسُ قالَ
فَمَسَحَهُ فَرَدَّ الله
اًِّلیهِ بَصَرَهُ (15) از رسول خدا (ص) شنیدم که می ‏فرمود : سه نفر از بنی اسراییل بودند که به
بیماری پیسی، کوری و بی‏مویی مبتلا بودند؛ آنگاه
برای خداوند بزرگ بدا حاصل شد که آنان را به این
بیماری ‏ها آزمایش نماید؛
پس فرشته ‏ای را به سوی آنان فرستاد آن فرشته در آغاز، نزد کسی آمد که به بیماری پیسی گرفتار بود و به
او گفت: چه چیزی نزد تو با ارزش‏تر است؟ گفت
رنگ و پوست زیبا، چون اکنون مورد نفرت مردم هستم.
آنگاه فرشته به بدن او
دست کشید و او سالم شد. سپس نزد فرد بی ‏مو آمد و به او گفت: چه چیزی را بیشتر دوست داری؟ گفت موی
زیبا را، مرا شفا ده که مردم مرا پست می‏شمارند،
فرشته دستی بر سر او کشید و او نیز سالم شد. سپس
نزد نابینا آمد و گفت: چه
چیزی نزد تو ارزشمندتر است ؟ گفت: این که خداوند به من بینایی را برگرداند
. فرشته با دست کشیدن بر چشمان نابینا، او را بینا کرد



لیست کل یادداشت های این وبلاگ