سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هفتاد گناه برای نادان آمرزیده می شود، پیش از آنکه یک گناه برای دانشمند آمرزیده شود . [امام صادق علیه السلام]
 
شنبه 89 مرداد 30 , ساعت 4:0 عصر
، سخنرانی رسایی در دانشگاه اراک
بر خلاف سخنرانی وی در دانشگاه علوم‌پزشکی اراک که در کمال آرامش و بدون حاشیه
برگزار شد، با حاشیه‌هایی همراه بود که در ذیل می‌آید:



* سالن 340 نفری محل سخنرانی میزبان بیش از 500 نفر از دانشجویان دانشگاه اراک بود
که حدود 40 نفر نیز با رنگ‌های سبز در سالن حضور پیدا کرده بودند و بادکنک‌هایی به
رنگ سبز نیز در دست داشتند و بیشتر از آنکه توجه آنها به مراسم و سخنرانی‌ها باشد،
مشغول سر دادن شعار بودند که البته با واکنش مجری مراسم روبرو شدند؛ "دوران
بادکنک‌بازی ما گذشته است، لطف کنید اینها را جمع کنید. "



* قبل از آغاز سخنرانی رسایی تریبون آزاد دانشجویی برگزار شد و دانشجویان هر کدام
به مدت 5 دقیقه به بیان نظرات خود درباره مسائل روز پرداختند. یکی از حامیان موسوی
در این تریبون درباره اهانت به ساحت امام راحل گفت: اگر پاره کردن تصویر امام(ره)
صحت داشته باشد، از نظر ما هم مذموم است.



* مسئولان برگزاری مراسم زمان صحبت هر یک از دانشجویان در تریبون آزاد را 5 دقیقه
اعلام کرده بودند و به این موضوع نیز سختگیرانه عمل می‌کردند و هر زمان که مدت
صحبت دانشجویان از 5 دقیقه می‌گذشت، مسئولان برگزاری مراسم، میکروفن وی را قطع می‌کردند.




* یکی از دانشجویان با حضور پشت تریبون با بیان اینکه قصه از آنجا شروع شد که عده‌ای
مردم ما را فروختند و پذیرفتند که فیزیک هسته‌ای نباید در کشور ما تدریس شود، گفت:
عده‌ای به اسم نخست وزیر امام وارد صحنه شدند اما زمانی که مردم شهید می‌دادند، با
غرور استعفا دادند.

این بخش از اظهارات این دانشجو با واکنش حامیان موسوی مواجه شد که با هو کشیدن
مانع ادامه سخنرانی وی شدند.



* یکی دیگر از حامیان موسوی نیز پس از سر دادن شعار «خمینی کجایی، موسوی تنها
مانده» و بیان اینکه دموکراسی باید در کشور در صدر قرار داشته باشد، اظهار داشت:
در حالیکه 20 شبکه خصوصی در افغانستان فعالیت می‌کنند، رسانه ملی ما مثل دانشگاه‌های
ما تک‌صدایی است.



* رسایی صحبت‌های خود را با تشکر از دوستان سبز آغاز کرد و خطاب به آنها گفت:
شعارهای خوبی دادید. ما هم دوست داریم سبز باشیم، اما نه سبز شما، بلکه سبزی که
مورد احترام ملت ایران است.



* بخشی از سخنان رسایی به پاسخ دادن وی به شعارهای حامیان موسوی اختصاص یافته بود
و اظهاراتی که رسایی در جواب شعارهای حامیان موسوی بیان می‌کرد، با استقبال
دانشجویان مواجه می‌شد.

مثلاً زمانیکه حامیان موسوی شعار می‌دادند "تقلب؛ 1 درصد، 2 درصد، نه 53 درصد
"، رسایی به آنها گفت: قطعاً شعار شما درست است، ما هم می‌گوییم این تقلب
امکان‌پذیر نیست.

دانشجویان حاضر در سالن نیز در همراهی با رسایی که از آنها خواسته بود برای حامیان
موسوی صلوات بفرستند، هم‌صدا با هم صلوات فرستادند.

پس از قرائت صلوات توسط دانشجویان، رسایی گفت که قصه از همین‌جا شروع شد که عده‌ای
مدعی 11 میلیون تقلب شدند. این صحبت رسایی با شعار «دروغه دروغه» حامیان موسوی
روبرو شد که رسایی نیز در پاسخ به این شعار گفت: ما هم مثل شما معتقدیم که این
ادعای تقلب دروغ است.



* حامیان موسوی در قسمتی از این مراسم خطاب به رسایی شعار «وکیل بی‌لیاقت، حیا کن
حیا کن» سر دادند. رسایی نیز در جواب آنها گفت: وکیل بی‌لیاقت برخی از نمایندگان
مجلس ششم بودند که به کشورهای بیگانه پناهنده شدند.

رسایی همچنین زمانی که حامیان موسوی «مرگ بر روسیه» سر می‌دادند، تأکید کرد که همه
دانشگاه «مرگ بر روسیه» بگوید، همه این کشورها مثل هم هستند، آمریکا، روسیه و
انگلیس فرقی با هم ندارند.



* حامیان موسوی بار دیگر رسایی را خطاب شعار خود قرار دادند و گفتند: "دروغگو
حیا کن، دانشگاه‌ رو رها کن " رسایی نیز در پاسخ به لغو سخنرانی رئیس جمهور
در 26 فروردین سال گذشته اشاره کرد و با نشان دادن روزنامه‌های صدای عدالت و مردم‌سالاری
به حامیان موسوی گفت: دروغگو اینها هستند که در نقد سخنرانی لغو شده رئیس‌جمهور
مقاله می‌نویسند.



* رسایی در جواب حامیان موسوی که شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر می‌دادند تأکید کرد:
بله، ما هم می‌گوئیم مرگ بر دیکتاتور؛ چون عده‌ای حتی اجازه ندادند دوستانشان پشت
تریبون حرف‌هایشان را بزنند.



* در بخشی از این مراسم حامیان موسوی شعار «مرگ بر اسرائیل» سر دادند که مجری
برنامه اعلام کرد که این شعار همه دانشجویان است.

دانشجویان نیز در تأیید این سخن مجری یک‌صدا «مرگ بر اسرائیل» سر دادند. رسایی نیز
گفت: قطعاً مرگ بر اسرائیل و مرگ بر کسانیکه در روز قدس شعار «مرگ بر اسرائیل» را
خط زدند.



* نکته جالب شعارهای حامیان موسوی آنجا بود که آنها از یک سو «مرگ بر اسرائیل» سر
می‌دادند و از سوی دیگر شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» سر می‌دادند، اما
دانشجویان در مواجهه با تناقض شعارهای حامیان موسوی شعار دادند: «هم غزه هم لبنان،
جانم فدای ایران»



* حامیان موسوی خطاب به رسایی شعار دادند: «مزدور چقدر گرفتی؟ تریبون رو دست
گرفتی» که رسایی در پاسخ به آنان گفت: قبل از من تریبون در درست شما بود، همان
اندازه که شما‌ گرفتید و صحبت کردید، من هم همان اندازه گرفتم.

وی ادامه داد:‌ این صحبت شما یعنی اینکه دلارها را گرفتید که اینجا بایستید و جلسه
را خراب کنید؟

هنگامیکه حامیان موسوی خطاب به رسایی شعار «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد»‌ سر
دادند، رسایی به آنها گفت: بله، دانشجو قطعاً ذلت حمایت آمریکا و اسرائیل را نمی‌پذیرد.




* دانشجویان حاضر در جلسه در جواب حامیان موسوی که شعار می‌دادند «می‌کشم می‌کشم،‌
آنکه برادرم کشت»، شعارهای «ما همگی برادریم، پیرو خط رهبریم»، «آزادی اندیشه، با
شانتاژ نمی‌شه» و «حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست» سر دادند.



* رسایی در بخشی از سخنان خود گفت: همه کسانیکه موسوی را قبول دارند، سکوت کنند،
می‌خواهم حرف‌های موسوی درباره رعایت قانون را ذکر کنم. اما حامیان موسوی با هو
کشیدن مانع انجام این کار از سوی رسایی شدند. رسایی نیز گفت: معلوم است که شنیدن
حرف‌های موسوی آنقدر برایتان تلخ است که نمی‌خواهید آنها را بشنوید.

دانشجویان نیز شعارهای «سبز ما رو دزدیدن، دارن با اون پز می‌دن» و «آزادی اندیشه
با داد و قال نمی‌شه» سر دادند.

حامیان موسوی شعار «خس و خاشاک تویی، دشمن این خاک تویی» سر دادند و رسایی نیز
خطاب به آنها گفت:‌ قطعاً‌ خس و خاشاک آن کسانی هستند که به خیابان‌ها ریختند و
مسجد را آتش زدند.



* رسایی در جواب حامیان موسوی که با سر دادن شعار خواستار آزادی برخی زندانیان
شدند، تأکید کرد که دانشجو باید از قید احزاب و گروه‌های سیاسی آزاد شود.

هنگامیکه حامیان موسوی در ادامه شعار «موسوی با غیرت، برس به داد ملت» سر دادند،
رسایی فرمایشات امام خمینی(ره) درباره عمل کردن به قانون توسط همه را ذکر کرد و
دانشجویان نیز شعار «مرگ بر دیکتاتور مخملی» سر دادند.



* حامیان موسوی رسایی را با شعار «رسایی حیا کن، تریبون را رها کن» خطاب قرار
دادند اما رسایی در جواب آنها گفت: اگر قرار بود رسایی با صحبت 40 نفر کنار بکشد،
سفره اصلاحات آمریکایی از این کشور برچیده نمی‌شد.



* رسایی در پاسخ به شعار حامیان موسوی که می‌گفتند «آنکه تجاوز کرد، عکس امام را
پاره کرد»، گفت: قطعاً‌ آنهایی که به حقوق 40 میلیون ایرانی که پای صندوق‌های رای
آمده بودند، تجاوز کردند، عکس امام را پاره کردند.



* در قسمت دیگری از این مراسم و هنگامیکه شعار «نه شرقی نه غربی، دولت سبز ملی» از
سوی حامیان موسوی مطرح می‌شد، دانشجویان با شعار «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی»‌
به شعارهای حامیان موسوی واکنش نشان دادند و در اجرای درخواست مجری مراسم که از
آنها خواست قیام کنند تا در اقلیت بودن ‌آنهایی که قصد خراب کردن فضای جلسه را
دارند، مشخص شود، قیام کردند و شعار «ما همگی برادریم، مطیع امر رهبریم» سر دادند.




* مابین سخنان رسایی یکی از حامیان موسوی روی سن رفت و به رسایی گفت که چرا به من
اجازه صحبت کردن نمی‌دهید؟ رسایی نیز در پاسخ به این حامی موسوی گفت: شما اول جلسه
فرصت صحبت کردن داشتید، ولی در عین حال آخر جلسه وقت بگیرید و صحبت کنید.

وی همچنین در پاسخ به حامیان موسوی که شعار «اگر امام زنده بود، شک نکنید با ما
بود» سر می‌دادند، تأکید کرد که بله، شک نکنید امام با ملت ایران بود و ملت ایران
هم در برابر کسانیکه مورد حمایت آمریکا و اسرائیل هستند، می‌ایستد.



* یکی از حامیان موسوی در بین سخنرانی رسایی،‌ کفش خود را روی میزی که رسایی پشت
آن نشسته بود، گذاشت. رسایی نیز در جواب این اقدام گفت: مهم این نیست که چه کسی
کفش پرتاب می‌کند. الزیدی در عراق کفش خود را به سوی جرج بوش پرتاب کرد. به سوی
ابوذر هم استخوان پرتاب می‌کردند. مهم این است که چه تفکری این کار را انجام می‌دهد.


دانشجویان نیز در حالیکه قیام کرده بودند، شعار «حسین حسین شعار ماست،‌ شهادت
افتخار ماست» سر دادند.



* حامیان موسوی خطاب به رسایی شعار دادند: «ننگ ما ننگ ما، وکیل ما». رسایی نیز
خطاب به آنها گفت: قطعا وزیران دولت خاتمی که الان به کشورهای بیگانه پناهند شدند،
ننگ ما هستند.

همچنین رسایی زمانیکه خواست سخنان امام خمینی(ره) و نامه 6 فروردین 68 ایشان
درباره منتظری را بازگو کند اما حامیان موسوی با هو کشیدن مانع وی شدند، گفت:
آنهایی که در برابر ذکر صحبت‌های امام خمینی(ره) هو می‌کشند، همان‌هایی هستند که
عکس ایشان را پاره کردند.




شنبه 89 مرداد 30 , ساعت 4:0 عصر







2- بدا
درقرآن وروایات؟



3- و
آیا بدا با محو و اثبات فرق می‏کند؟
(بدا درمورد خداوند:)

4- نظر
اهل سنت دراین باره چیست؟



5- فائده این بداءها چیست؟



6- آیا نسخ همان بداست؟



اول:
تعریف لغوی واصطلاح دینی بدا؟


بداء در
لغت به معنای ظاهر و آشکار
شدن
است و در اصطلاح،به دگرگونی مسیر طبیعت و سرنوشت انسان در برابر انجام
رفتار صالح و پسندیده اطلاق
می شود
. این بدا درمورد انسان است
.


دوم :
بدا درقرآن وروایات
:

الف) بدا واژه‏ای است که در قرآن و روایات از آن یاد شده و
در 6 آیه قرآن آمده است از جمله
:

البته
درقرآن تمام موارد بدا برای انسانها بکار رفت
.

1- «وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتِ ما کَسَبُوا..(1)

در روز
قیامت اعمال بدی را که مشرکان، انجام داده ‏اند، برایشان آشکار خواهد شد
.

2- «...وَ بَدا لَهُمْ مِنَ الله ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ.(2)

برای
ستمکاران در روز قیامت، اموری آشکار می ‏شود که هرگز گمان نمی‏ کردند
.

3- «وَ بَدا لَهُمْ ما کانوا یُخْفُون مِنْ قَبْلُ .(3)

روز
قیامت، هنگامی که کفار در برابر
آتش
جهنم قرار می‏ گیرند، اعمال و نیاتی را که پیش‏تر پنهان می‏ کردند، در
برابر آنها آشکار می ‏شود
.

4- وَبَدَا لَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا
کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون .(4) [حقیقت
] بدیهایی که کرده‏اند بر آنان پدیدار
می‏شود و آنچه را که بدان ریشخند
می‏کردند آنان را فرو می‏گیرد


5- قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ
وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن
دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا
بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتَّی تُؤْمِنُوا
بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ
لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ
لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن
شَیْءٍ رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ .(5) قطعا برای
شما در [پیروی از] ابراهیم و کسانی که با اویند
سرمشقی نیکوست آنگاه که به قوم خود گفتند ما از شما
و از آنچه به جای خدا
می‏پرستید بیزاریم به شما کفر می‏ورزیم و میان ما و شما دشمنی و کینه همیشگی پدیدار شده تا وقتی که
فقط به خدا ایمان آورید جز [در] سخن ابراهیم
[که] به [نا]پدر[ی] خود [گفت] حتما برای
تو آمرزش خواهم خواست با آنکه در
برابر خدا اختیار چیزی را برای تو ندارم ای
پروردگار ما بر تو اعتماد کردیم و به سوی تو بازگشتیم و فرجام به سوی توست


6- ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُاْ الآیَاتِ
لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّی حِینٍ.(6) آنگاه پس از دیدن آن نشانه‏ها به نظرشان آمد که او را تا چندی به زندان
افکنند




بدا
درورایات : شیعه برای خدا هم بکاررفت
.

در روایت
هم می‏ فرماید: «ما بَدَالله
عَزَّوَجَلَّ
شَئٌ اًِّلاّ کانَ فی عِلْمِهِ قَبْلُ أَنْ یَبْدُوا
لَهُ.(7) هیچ چیزی برای خداوند ظاهر نمی شود، جز آن
که پیش از وجود و
ظهورش، برای خداوند آشکار بوده است
.

از این
روایات به خوبی روشن می ‏شود
که
تقدیر خداوند بیماری این سه تن بوده است، اما پس از مبتلا شدن آنان به
این بیماری‏ ها برای خداوند
بدا حاصل شده است
.



3- و آیا بدا با محو و اثبات فرق می‏کند؟

واژه محو و
اثبات
نیز که هم معنای واژه بداست، در
قرآن آمده است


اما
بدا درمورد خداوند
:

حقیقت
بداء تعبیر دیگری است از
"یمحوالله
ما یشاء و یثبت و عنده أمّ الکتاب(8 ) خداوند محو و اثبات می‌‌
کند آن چه
را که می‌‌ خواهد و نزد او است امّ الکتاب
".


توضیح:
نزد خداوند دو لوح قرار دارد
: لوح محو و اثبات و دیگری لوح محفوظ. آنچه که
"بداء" و تغییر آن واقع می‏شود که "اجل معلق" نیز از آن جمله
است، در لوح محو و اثبات است، اما در
لوح محفوظ هیچ گاه بداء واقع نمی ‏شود.

هم چنین
گاه
پیامبر یا امام از "لوح محو
و اثبات" آگاهی می‏ یابد که طبعاً قابل تغییر
و دگرگونی است، و بعداً با برخورد به موانع و فطرت
شرایط تحقق نمی ‏پذیرد
. در تواریخ
اسلامی آمده، که حضرت مسیح (ع) درباره عروسی خبر داد که در شب
زفاف می
‏میرد، ولی عروس برخلاف پیش بینی مسیح (ع) سالم ماند. هنگامی که از وی جریان را پرسیدند
فرمود: آیا صدقه‏ای در این راه داده ‏اید؟ گفتند
: آری، فرمود: صدقه بلا را دفع می ‏کند.
در این جا روح پاک مسیح (ع) بر اثر
ارتباط با لوح محو و اثبات از حدوث چنین حادثه ‏ای
خبر داد، در حالی که این واقعه مشروط بود (مشروط به این که مانعی همچون صدقه، بر سر راه آن حاصل نشود) و چون به مانع
برخورد کرد، نتیجه چیزی دیگری شد. در چنین
مواردی گفته می ‏شود "بداء" حاصل شد،
یعنی حادثه ‏ای‏ که به حسب ظاهر می‏

بایست واقع می ‏شد، واقع نشد
.
(9)

حضرت
فرمود رختخوابتون را کنار بزنید چنین کردند دیدند دوتا مار به هم چنگ زدند و
همدیگر را نیش زدند. وزهر را خالی نمودند
.

اما لوح
محفوظ لوحی است که تمام حوادث
ممکنات
درآن ثبت است وفقط خدا میداند و تغیی ر درآن راه ندارد. بل هو قرآن
مجید فی لوح محفوظ .(10
)


صدرالدین
سپس مانند برخی از قدما برای
علم
خدا دو مرحله قائل شده است؛ مرحله‏ای که همان لوح محفوظ است که
دگرگونی نمی‏پذیرد، و
مرحله‏ای که مرحله محو و اثبات است و بنابر شروطی
دگرگونی می‏پذیرد و تحقق این دگرگونی مشروط به تحقق
آن شروط است. علم نبی
و ولی منحصر در این مرحله اخیر است. یعنی نفس آنها به بعضی از الواح محو و اثبات اتصال می‏یابد و براساس
دانشی که از این طریق حاصل شده، از چیزی خبر
می‏دهند؛ و ممکن است زمانی دیگر بر الواحی دیگر
مطلع شوند و خبری مخالف
اخبار نخستین بدهند. به عبارت دیگر انسان کاملی که وحدت ذاتی وجود و کثرت عنوانی شئون در وی منطوی است،
دارای علم و عالمیت خاصی است و این عالمیت
در حیطه لوح محو و اثبات مقرر است که حوادث ثبت شده
در آن مشترط به شروط و
مقدماتی است .(11) که اگر تحقق نیابد، رویدادها نیز حادث نمی‏شوند؛ و همین است که از آن به بداء تعبیر
می‏گردد
.



دانشمندان شیعه گفته اند:
هنگامی که «بداء» به خداوند نسبت داده می شود به معنی «ابداء
» است. یعنی آشکار ساختن چیزی که قبلاً ظاهر نبوده و پیش بینی
نمی شد
.
(12)



چهارم - نظر اهل سنت دراین باره چیست؟

راوی سلیمان می گوید: «رسول
خدا(صلی
الله علیه وآله) فرموده: هیچ عاملی نمی تواند قضای
الهی را برطرف کند، مگر
دعا و چیزی بر عمر انسان نمی افزاید، مگر احسان و نیکی به مردم».(13
)

ثوبان می گوید که رسول خدا
فرمود
:
«چیزی عمر انسان را زیاد نمی کند، مگر احسان و نیکی و
هیچ عاملی تقدیر

الهی را تغییر نمی دهد، مگر دعا، و اعمال زشت و گناهان، انسان را از
نعمت های الهی
محروم می کند».(14
)


در روایات اهل ‏سنت نیز این
واژه به
کار برده شده است، چنان که در صحیح بخاری از
ابوهریره روایت شده: «أَنَّهُ
سَمِعَ رَسُولَ الله یَقُولُ : اًِّنَّ ثَلاثٌْ فی بَنی اًّسرائیل أَبْرَصَ وَ أعمی وَ أَقْرَعَ
بَدَالله عَزَّوَجَلَّ أَنْ یَبْتَلیهِمُ
فَبَعَثَ اًّلَیهِمْ مَلَکاً فَأَتی الأَبْرَصَ
قالَ أَی شَئٍ أَحَبُّ
اًِّلَیْکَ قالَ لَوْنٌ حَسَنٌ وَ جِلْدٌ حَسَنٌ وَ قَدْ قَذَرَنی النّاسُ قالَ فَمَسَحَهُ فَأعْطی
لوْناً حَسَناً وَ جِلْداً حَسَناً وَ أتی
الأَقْرَعَ فَقال أی شئٍ أَحَبُّ اًِّلیکَ قالَ
شَعْرٌ حَسَنٌ وَ یُذْهَبُ
عَنّی قَدْ قَذَرَنی النَّاسُ قالَ فَمَسَحَهُ فَأَعْطی شَعْراً حَسَناً وَ أَتَی الأعمی فَقالَ أَی
شَئٍ أَحَبُّ اًِّلیکَ قالَ یَرَدُّ الله
اًّلی بَصَری فَأَبْصَرَ بِهِ النّاسُ قالَ
فَمَسَحَهُ فَرَدَّ الله
اًِّلیهِ بَصَرَهُ (15) از رسول خدا (ص) شنیدم که می ‏فرمود : سه نفر از بنی اسراییل بودند که به
بیماری پیسی، کوری و بی‏مویی مبتلا بودند؛ آنگاه
برای خداوند بزرگ بدا حاصل شد که آنان را به این
بیماری ‏ها آزمایش نماید؛
پس فرشته ‏ای را به سوی آنان فرستاد آن فرشته در آغاز، نزد کسی آمد که به بیماری پیسی گرفتار بود و به
او گفت: چه چیزی نزد تو با ارزش‏تر است؟ گفت
رنگ و پوست زیبا، چون اکنون مورد نفرت مردم هستم.
آنگاه فرشته به بدن او
دست کشید و او سالم شد. سپس نزد فرد بی ‏مو آمد و به او گفت: چه چیزی را بیشتر دوست داری؟ گفت موی
زیبا را، مرا شفا ده که مردم مرا پست می‏شمارند،
فرشته دستی بر سر او کشید و او نیز سالم شد. سپس
نزد نابینا آمد و گفت: چه
چیزی نزد تو ارزشمندتر است ؟ گفت: این که خداوند به من بینایی را برگرداند
. فرشته با دست کشیدن بر چشمان نابینا، او را بینا کرد


شنبه 89 مرداد 30 , ساعت 4:0 عصر
آپارتاید
اسرائیل








رژیم صهیونیستی و آفریقای جنوبی در بسیاری از زمینهها با
یکدیگر متفاوت

اند. اما مدارک و شواهد بسیاری نشان می دهد که اسرائیل تعریف گسترده
ای از رهگذر
تبعیض علیه فلسطینیان اعمال می دارد که این کار، شکل قانونی به خود
گرفته است تا جایی که برخی از
این سیاستها، شباهت بسیار زیادی به سیاست
های دولت آفریقای جنوبی در دوره آپارتاید دارد
.

    رژیم اسرائیل از همان آغاز اشغالگری،
به دنبال حفظ قدرت و سلطه اکثریت یهودیان بوده و نسبت شمار یهودیان و غیر یهودیان را به
عنوان یک مسئله «امنیت ملی
»
مدنظر داشته است. «اویگدور لیبرمن» وزیر تهدیدهای
استراتژیک اسرائیل،

شهروندان فلسطینی را تهدیدی جمعیتی می داند که اسرائیل با آن مواجه
است
. در طی این سالها، لیبرمن از حمله اسرائیل به ساکنان بومی فلسطین دفاع کرده و در مصاحبه
ای با روزنامه «ساندی تلگراف» در نوامبر 2006 اذعان داشت که شهروندان فلسطینی ـ که تقریبا 20 درصد جمعیت را
تشکیل می دهند - بر اثر
فشار رژیم خواهان بیرون رفتن از این کشوراند
.

    بسیاری از سیاست های اسرائیل
از زمان اخراج 750 هزار نفر ازمسلمانان و مسیحیان فلسطین و از زمان نادیده گرفتن حقوق به
رسمیت یافته بین المللی آنان برای بازگشت به
خانه هایشان، با هدف حفظ برتری جمعیتی یهودیان بوده
و به یک حصار امنیتی
برای رژیم صهیونیستی بدل شده است
.

    این سیاست؛ یعنی سیاستهای تبعیض آمیز
علیه گروه های اصلی فلسطینی تحت کنترل رژیم اسرائیل و علیه پناهندگان فلسطینی در تبعید نیز اعمال میشود
.

    آپارتاید عمدتا به معنای
ملاحظاتی در خصوص چگونگی اداره شهرها و رفتار با ساکنان قلمرو های تحت کنترل رژیم است، اما
رویکرد اسرائیل اتخاذ سیاستهای تبعیض آمیزی است
که ضامن بقای آن باشند از این رو و در سایه این
سیاست ها، فلسطینیان که
برای سالیان سال و نسل های متمادی در این سرزمینها زیسته اند یا به زور از کشورشان اخراج میشوند و یا از
ترس جنگ از خانه هایی که در نواحی تحت کنترل
اسرائیل است، میگریزند و هیچگاه اجازه بازگشت به
زادگاه خود را نمی یابند
.
این اخراج پیاپی از یک سو موجب برتری قوم یهود شده و از
سوی دیگر قانون

اسرائیلی «بازگشت» به عنوان حق مشروع، تنها حق قطعی یهودیان برای
هجوم از سراسر
جهان به سرزمین موعود شده است که این امر می تواند تاثیر بسیاری در
تحریک یهودیان برای مهاجرت و
برتری قوم یهود در این منطقه باشد
.

    

    

    اسرائیل امروزه بر گروه های
زیر حکومت می کند
:


    - 6/4 میلیون نفر یهودی؛

    - 3/1 میلیون نفر مسلمان و
یهودی اسرائیل )که گاهی از آنها با نام عرب های اسرائیل یاد می کنند(؛


    - 5/ میلیون نفر که نه عرب اند
و نه یهودی؛


    -3./ میلیون نفر در غزه و نوار
اشغالی و شرق بیت المقدس
.

    شاید در این میان فلسطینیان با نوعی
آپارتاید رسمی و نهادینه که در آفریقای
جنوبی حاکم بوده، مواجه نباشند، اما اسرائیلیهای یهودی از حقوق و
آزادیهای
بیشتری
نسبت به شهروندان فلسطینی اسرائیل برخوردارند
.

    بیش از 20 قانون اسرائیلی به
طور آشکارا یهودیان را بر غیر یهودیان برتر می داند
.

    قانون مهم «آزادی و اعتبار
انسانی» رژیم اسرائیل را یک دولت یهود می داند تا دولتی برای همه شهروندان
.

    این قانون نابرابر تبعیض های
فراوانی علیه فلسطینیان سراسر جهان اعمال داشته است
.

    بر اساس گزارش سالانه حقوق بشر وزارت
خارجه آمریکا، تبعیض های اجتماعی و
قانونی علیه مسیحیان، مسلمانان و شهروندان دیگر اسرائیل وجود دارد
. اسرائیل عربها را
از آموزش، برخورداری از مسکن، استخدام و خدمات اجتماعی،
همانند یهودیان برخوردار نمی کند.

    به عنوان مثال نود و سه درصد اسرائیل
توسط آژانسهای شبه دولتی؛ همچون صندوق ملی یهودیان تصرف شده که بر ضد غیر یهودیان تبعیض روا می
دارد. شهروندان فلسطینی فراوانی با موانع
قانونی در به دست آوردن زمین برای کشاورزی ، سکونت
یا توسعه تجاری مواجه
اند؛ بسیاری از دانش آموزان غیر یهودی که در مدارس حضور پیدا می کنند، درمقایسه با دانش آموزان
اسرائیلی با تبعیض و نابرابری رو به رو میشوند
. بسیاری از بودجه های دولتی به مدارس
یهودی تعلق میگیرد، در حالی که در
خصوص مدارس فلسطینیان اینگونه نیست.

    بسیاری از شهرها که از جمعیت بالای
فلسطینی برخوردارند، از خدمات اساسی و ضروری محروم و به طور معناداری از سرمایه گذاری دولتی کمتری
برخوردارند.در حقیقت بیش از هفتاد

روستای فلسطینی که برخی از آنها پیش از تاسیس رژیم اسرائیل وجود
داشته اند
از سوی
دولت به رسمیت شناخته نشده اند و از هر گونه خدماتی محروم اند،
بلکه در نقشه های رسمی رژیم
قرار ندارند
.

    قانون «تابعیت و ورود به اسرائیل»
حتی فلسطینیان مناطق اشغالی را که با شهروندان فلسطینی اسرائیل ازدواج کرده اند از به دست آوردن حق
شهروندی و سکونت محروم داشته
است. این قانون هزاران شهروند فلسطینی را به دور شدن از اقوام خود مجبور میکند
.

    بسیاری از اسرائیلی های یهودی،
رفتاری نژاد پرستانه علیه
فلسطینیان و سایر عربها دارند. نظرسنجیها نشان می
دهد که دو سوم اسرائیلیها
تمایل دارند که خانههایشان از فلسطینیان جدا باشد و نزدیک به
نیمی از آنها به عربها اجازه نمی دهند که به خانه
شان وارد شوند و چهل
درصد از آنها از سیاستهای رژیم در تشویق به مهاجرت شهروندان فلسطینی از اسرائیل حمایت می کنند
.

    کتابهای درسی اسرائیل،
فلسطینیان و دیگر

عربها را در بدترین شکل ممکن نشان می دهند. سیاست اسرائیل به صورت
آشکاری به سمت
لکه دار کردن و بی ارزش خواندن فلسطینیان پیش می رود
.

    

    

    خاخام اویدا یوسف رهبر پیشین
خاخام های یهودی و رهبر معنوی حزب «شاس» سومین حزب بزرگ کنست می گوید
:


    بسیاری از مردان یهود، عربها را
مار می دانند... عربهایی که باید مثل مار با آنها رفتارشود
.

    در اسرائیل تبعیض نژادی رسمی از نوع
آپارتاید آفریقای جنوبی وجود ندارد
. تفاوت کلیدی که وجود دارد این است که
سفیدپوستان آفریقای جنوبی به دنبال
استثمار نیروی کار جامعه غیر سفیدپوست تحت نیروی
آپارتاید بودند، اما اسرائیل غالبا به دنبال انتقال فلسطینیان از سرزمین مادری شان و نگهداری این زمین ها برای استفاده
یهودیان بوده است
.

    مصادره این زمینها در سال 1984
آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد. در سال 1984، تقریبا
750000 نفر
فلسطینی )سه چهارم ساکنان فلسطین( توسط نیروهای اسرائیلی - به
صورت اجباری
- اخراج شدند و یا در طول جنگ از ترس جانشان گریختند
. اسرائیل، چهارصد روستای فلسطینی را
ویران کرد و برای سکونت یهودیان آماده
ساخت. مصادره اموال خصوصی
شهروندان فلسطینی هنوز هم ادامه دارد
.

    این مصادره ازسال 1967 و تا کرانه
باختری وغزه و به ویژه تا مناطق اشغالی بیت المقدس شرقی ادامه یافته است. اسرائیل در مناطق
اشغالی، دارایی های خصوصی
فلسطینیان را به یغما برد و به طور غیر قانونی صدها خانه یهودی ایجاد و ساکنان فلسطینی را از کرانه
باختری و غزه اخراج کرد
.

    شاید نتوان اوایل
سالهای اشغال کرانه باختری و نوارغزه توسط اسرائیل را به معنای دقیق کلمه نوعی از آپارتاید نامید،
اما می توان آن را یک حادثه موقتی مربوط به
درگیری جنگی در سال 1967 و پس از آن نامید
.

    اسرائیل کنترل خود را بر این
مناطق برای یک دوره چهل سال نگه داشته است؛ دوره ای که دو سوم کل تاریخ تشکیل این رژیم را شکل
می دهد. حتی پس از عقب نشینی سال 2005 ساکنان
یهود از غزه، اسرائیل به ادامه کنترل تمام منطقه و
اخراج مردم از راههای
دیگر برای در اختیار گرفتن سرنوشت مردم غزه ادامه داده است . علاوه بر این، اسرائیل شرق بیت المقدس
را به خود ضمیمه کرده و از تمایل خود برای
ضمیمه کردن نیمی از کرانه باختری که احتمالا نیمی
از دره اردن باشد، پرده
بر داشته است
.

    تبعیض و جدایی در دو سیستم،
قانونی متمایز و قابل

اجرا برای یهودیان و فلسطینیان است - یهودیان اسرائیلی که به طور
غیر قانونی در
کرانه باختری زندگی می کنند تحت قوانین اسرائیلی هستند و حق
دادن رای در انتخابات اسرائیل هستند و میتوانند
آزادانه نه تنها در
اسرائیل، بلکه به خارج اسرائیل سفر کنند، در حالی که فلسطینیانی که در همین قلمرو و در سرزمین خود
به سختی روزگار می گذرانند از این قوانین سودی
عایدشان نمیشود و از هیچ حقی برای رای دادن در
انتخابات برخوردار نیستند و
نمی توانند آزادانه به داخل یا خارج از اسرائیل سفر کنند
.

    

    

    تبعیض و جدایی همچنین در
موارد زیر آشکار است
:


    سیستم جاده پهناور که توسط اسرائیل در
نوار غربی رود اردن ساخته شده و فلسطینیان از استفاده آن محروم هستند. این جادههای اسرائیلی،
سرزمین فلسطین را دو
نیم کرده و فلسطینیان کرانه باختری را از هر گونه آزادی منع کرده است
.

    فلسطینیان در نوار غربی رود اردن اغلب
نیازمند اجازه برای سفر از یک روستا به روستای دیگر هستند و از ایست و بازرسیهای نظامی بی شمار
اسرائیلی باید بگذرند
. این تبعیض یادآور رسوایی آفریقای جنوبی در «سیستم عبور» است که
حرکت سیاه
پوستان را با آن کنترل می کرد.

    

    

    اسقف دموند فوز یکی از
رهبران ضد آپارتاید آفریقای جنوبی، پس از دیدار از فلسطین میگوید
:


    آنچه من در طی اقامتم از فلسطین به چشم
دیدم، شباهت فراوانی با وضعیت سیاه
پوستان افریقای جنوبی داشت. من کوچک کردن فلسطینیان را در
ایستگاههای ایست
و
بازرسی دیدم که یادآور برخورد ماموران جوان سفید پوست با سیاهان افریقای
جنوبی بود
.

    امروزه اسرائیل به جای محاصره
کرانه باختری، به محدود کردن حقوق انسانی فلسطینیان همت گماشته است
.




شنبه 89 مرداد 30 , ساعت 4:0 عصر
، سخنرانی رسایی در دانشگاه اراک
بر خلاف سخنرانی وی در دانشگاه علوم‌پزشکی اراک که در کمال آرامش و بدون حاشیه
برگزار شد، با حاشیه‌هایی همراه بود که در ذیل می‌آید:



* سالن 340 نفری محل سخنرانی میزبان بیش از 500 نفر از دانشجویان دانشگاه اراک بود
که حدود 40 نفر نیز با رنگ‌های سبز در سالن حضور پیدا کرده بودند و بادکنک‌هایی به
رنگ سبز نیز در دست داشتند و بیشتر از آنکه توجه آنها به مراسم و سخنرانی‌ها باشد،
مشغول سر دادن شعار بودند که البته با واکنش مجری مراسم روبرو شدند؛ "دوران
بادکنک‌بازی ما گذشته است، لطف کنید اینها را جمع کنید. "



* قبل از آغاز سخنرانی رسایی تریبون آزاد دانشجویی برگزار شد و دانشجویان هر کدام
به مدت 5 دقیقه به بیان نظرات خود درباره مسائل روز پرداختند. یکی از حامیان موسوی
در این تریبون درباره اهانت به ساحت امام راحل گفت: اگر پاره کردن تصویر امام(ره)
صحت داشته باشد، از نظر ما هم مذموم است.



* مسئولان برگزاری مراسم زمان صحبت هر یک از دانشجویان در تریبون آزاد را 5 دقیقه
اعلام کرده بودند و به این موضوع نیز سختگیرانه عمل می‌کردند و هر زمان که مدت
صحبت دانشجویان از 5 دقیقه می‌گذشت، مسئولان برگزاری مراسم، میکروفن وی را قطع می‌کردند.




* یکی از دانشجویان با حضور پشت تریبون با بیان اینکه قصه از آنجا شروع شد که عده‌ای
مردم ما را فروختند و پذیرفتند که فیزیک هسته‌ای نباید در کشور ما تدریس شود، گفت:
عده‌ای به اسم نخست وزیر امام وارد صحنه شدند اما زمانی که مردم شهید می‌دادند، با
غرور استعفا دادند.

این بخش از اظهارات این دانشجو با واکنش حامیان موسوی مواجه شد که با هو کشیدن
مانع ادامه سخنرانی وی شدند.



* یکی دیگر از حامیان موسوی نیز پس از سر دادن شعار «خمینی کجایی، موسوی تنها
مانده» و بیان اینکه دموکراسی باید در کشور در صدر قرار داشته باشد، اظهار داشت:
در حالیکه 20 شبکه خصوصی در افغانستان فعالیت می‌کنند، رسانه ملی ما مثل دانشگاه‌های
ما تک‌صدایی است.



* رسایی صحبت‌های خود را با تشکر از دوستان سبز آغاز کرد و خطاب به آنها گفت:
شعارهای خوبی دادید. ما هم دوست داریم سبز باشیم، اما نه سبز شما، بلکه سبزی که
مورد احترام ملت ایران است.



* بخشی از سخنان رسایی به پاسخ دادن وی به شعارهای حامیان موسوی اختصاص یافته بود
و اظهاراتی که رسایی در جواب شعارهای حامیان موسوی بیان می‌کرد، با استقبال
دانشجویان مواجه می‌شد.

مثلاً زمانیکه حامیان موسوی شعار می‌دادند "تقلب؛ 1 درصد، 2 درصد، نه 53 درصد
"، رسایی به آنها گفت: قطعاً شعار شما درست است، ما هم می‌گوییم این تقلب
امکان‌پذیر نیست.

دانشجویان حاضر در سالن نیز در همراهی با رسایی که از آنها خواسته بود برای حامیان
موسوی صلوات بفرستند، هم‌صدا با هم صلوات فرستادند.

پس از قرائت صلوات توسط دانشجویان، رسایی گفت که قصه از همین‌جا شروع شد که عده‌ای
مدعی 11 میلیون تقلب شدند. این صحبت رسایی با شعار «دروغه دروغه» حامیان موسوی
روبرو شد که رسایی نیز در پاسخ به این شعار گفت: ما هم مثل شما معتقدیم که این
ادعای تقلب دروغ است.



* حامیان موسوی در قسمتی از این مراسم خطاب به رسایی شعار «وکیل بی‌لیاقت، حیا کن
حیا کن» سر دادند. رسایی نیز در جواب آنها گفت: وکیل بی‌لیاقت برخی از نمایندگان
مجلس ششم بودند که به کشورهای بیگانه پناهنده شدند.

رسایی همچنین زمانی که حامیان موسوی «مرگ بر روسیه» سر می‌دادند، تأکید کرد که همه
دانشگاه «مرگ بر روسیه» بگوید، همه این کشورها مثل هم هستند، آمریکا، روسیه و
انگلیس فرقی با هم ندارند.



* حامیان موسوی بار دیگر رسایی را خطاب شعار خود قرار دادند و گفتند: "دروغگو
حیا کن، دانشگاه‌ رو رها کن " رسایی نیز در پاسخ به لغو سخنرانی رئیس جمهور
در 26 فروردین سال گذشته اشاره کرد و با نشان دادن روزنامه‌های صدای عدالت و مردم‌سالاری
به حامیان موسوی گفت: دروغگو اینها هستند که در نقد سخنرانی لغو شده رئیس‌جمهور
مقاله می‌نویسند.



* رسایی در جواب حامیان موسوی که شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر می‌دادند تأکید کرد:
بله، ما هم می‌گوئیم مرگ بر دیکتاتور؛ چون عده‌ای حتی اجازه ندادند دوستانشان پشت
تریبون حرف‌هایشان را بزنند.



* در بخشی از این مراسم حامیان موسوی شعار «مرگ بر اسرائیل» سر دادند که مجری
برنامه اعلام کرد که این شعار همه دانشجویان است.

دانشجویان نیز در تأیید این سخن مجری یک‌صدا «مرگ بر اسرائیل» سر دادند. رسایی نیز
گفت: قطعاً مرگ بر اسرائیل و مرگ بر کسانیکه در روز قدس شعار «مرگ بر اسرائیل» را
خط زدند.



* نکته جالب شعارهای حامیان موسوی آنجا بود که آنها از یک سو «مرگ بر اسرائیل» سر
می‌دادند و از سوی دیگر شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» سر می‌دادند، اما
دانشجویان در مواجهه با تناقض شعارهای حامیان موسوی شعار دادند: «هم غزه هم لبنان،
جانم فدای ایران»



* حامیان موسوی خطاب به رسایی شعار دادند: «مزدور چقدر گرفتی؟ تریبون رو دست
گرفتی» که رسایی در پاسخ به آنان گفت: قبل از من تریبون در درست شما بود، همان
اندازه که شما‌ گرفتید و صحبت کردید، من هم همان اندازه گرفتم.

وی ادامه داد:‌ این صحبت شما یعنی اینکه دلارها را گرفتید که اینجا بایستید و جلسه
را خراب کنید؟

هنگامیکه حامیان موسوی خطاب به رسایی شعار «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد»‌ سر
دادند، رسایی به آنها گفت: بله، دانشجو قطعاً ذلت حمایت آمریکا و اسرائیل را نمی‌پذیرد.




* دانشجویان حاضر در جلسه در جواب حامیان موسوی که شعار می‌دادند «می‌کشم می‌کشم،‌
آنکه برادرم کشت»، شعارهای «ما همگی برادریم، پیرو خط رهبریم»، «آزادی اندیشه، با
شانتاژ نمی‌شه» و «حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار ماست» سر دادند.



* رسایی در بخشی از سخنان خود گفت: همه کسانیکه موسوی را قبول دارند، سکوت کنند،
می‌خواهم حرف‌های موسوی درباره رعایت قانون را ذکر کنم. اما حامیان موسوی با هو
کشیدن مانع انجام این کار از سوی رسایی شدند. رسایی نیز گفت: معلوم است که شنیدن
حرف‌های موسوی آنقدر برایتان تلخ است که نمی‌خواهید آنها را بشنوید.

دانشجویان نیز شعارهای «سبز ما رو دزدیدن، دارن با اون پز می‌دن» و «آزادی اندیشه
با داد و قال نمی‌شه» سر دادند.

حامیان موسوی شعار «خس و خاشاک تویی، دشمن این خاک تویی» سر دادند و رسایی نیز
خطاب به آنها گفت:‌ قطعاً‌ خس و خاشاک آن کسانی هستند که به خیابان‌ها ریختند و
مسجد را آتش زدند.



* رسایی در جواب حامیان موسوی که با سر دادن شعار خواستار آزادی برخی زندانیان
شدند، تأکید کرد که دانشجو باید از قید احزاب و گروه‌های سیاسی آزاد شود.

هنگامیکه حامیان موسوی در ادامه شعار «موسوی با غیرت، برس به داد ملت» سر دادند،
رسایی فرمایشات امام خمینی(ره) درباره عمل کردن به قانون توسط همه را ذکر کرد و
دانشجویان نیز شعار «مرگ بر دیکتاتور مخملی» سر دادند.



* حامیان موسوی رسایی را با شعار «رسایی حیا کن، تریبون را رها کن» خطاب قرار
دادند اما رسایی در جواب آنها گفت: اگر قرار بود رسایی با صحبت 40 نفر کنار بکشد،
سفره اصلاحات آمریکایی از این کشور برچیده نمی‌شد.



* رسایی در پاسخ به شعار حامیان موسوی که می‌گفتند «آنکه تجاوز کرد، عکس امام را
پاره کرد»، گفت: قطعاً‌ آنهایی که به حقوق 40 میلیون ایرانی که پای صندوق‌های رای
آمده بودند، تجاوز کردند، عکس امام را پاره کردند.



* در قسمت دیگری از این مراسم و هنگامیکه شعار «نه شرقی نه غربی، دولت سبز ملی» از
سوی حامیان موسوی مطرح می‌شد، دانشجویان با شعار «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی»‌
به شعارهای حامیان موسوی واکنش نشان دادند و در اجرای درخواست مجری مراسم که از
آنها خواست قیام کنند تا در اقلیت بودن ‌آنهایی که قصد خراب کردن فضای جلسه را
دارند، مشخص شود، قیام کردند و شعار «ما همگی برادریم، مطیع امر رهبریم» سر دادند.




* مابین سخنان رسایی یکی از حامیان موسوی روی سن رفت و به رسایی گفت که چرا به من
اجازه صحبت کردن نمی‌دهید؟ رسایی نیز در پاسخ به این حامی موسوی گفت: شما اول جلسه
فرصت صحبت کردن داشتید، ولی در عین حال آخر جلسه وقت بگیرید و صحبت کنید.

وی همچنین در پاسخ به حامیان موسوی که شعار «اگر امام زنده بود، شک نکنید با ما
بود» سر می‌دادند، تأکید کرد که بله، شک نکنید امام با ملت ایران بود و ملت ایران
هم در برابر کسانیکه مورد حمایت آمریکا و اسرائیل هستند، می‌ایستد.



* یکی از حامیان موسوی در بین سخنرانی رسایی،‌ کفش خود را روی میزی که رسایی پشت
آن نشسته بود، گذاشت. رسایی نیز در جواب این اقدام گفت: مهم این نیست که چه کسی
کفش پرتاب می‌کند. الزیدی در عراق کفش خود را به سوی جرج بوش پرتاب کرد. به سوی
ابوذر هم استخوان پرتاب می‌کردند. مهم این است که چه تفکری این کار را انجام می‌دهد.


دانشجویان نیز در حالیکه قیام کرده بودند، شعار «حسین حسین شعار ماست،‌ شهادت
افتخار ماست» سر دادند.



* حامیان موسوی خطاب به رسایی شعار دادند: «ننگ ما ننگ ما، وکیل ما». رسایی نیز
خطاب به آنها گفت: قطعا وزیران دولت خاتمی که الان به کشورهای بیگانه پناهند شدند،
ننگ ما هستند.

همچنین رسایی زمانیکه خواست سخنان امام خمینی(ره) و نامه 6 فروردین 68 ایشان
درباره منتظری را بازگو کند اما حامیان موسوی با هو کشیدن مانع وی شدند، گفت:
آنهایی که در برابر ذکر صحبت‌های امام خمینی(ره) هو می‌کشند، همان‌هایی هستند که
عکس ایشان را پاره کردند.




شنبه 89 مرداد 30 , ساعت 4:0 عصر







2- بدا
درقرآن وروایات؟



3- و
آیا بدا با محو و اثبات فرق می‏کند؟
(بدا درمورد خداوند:)

4- نظر
اهل سنت دراین باره چیست؟



5- فائده این بداءها چیست؟



6- آیا نسخ همان بداست؟



اول:
تعریف لغوی واصطلاح دینی بدا؟


بداء در
لغت به معنای ظاهر و آشکار
شدن
است و در اصطلاح،به دگرگونی مسیر طبیعت و سرنوشت انسان در برابر انجام
رفتار صالح و پسندیده اطلاق
می شود
. این بدا درمورد انسان است
.


دوم :
بدا درقرآن وروایات
:

الف) بدا واژه‏ای است که در قرآن و روایات از آن یاد شده و
در 6 آیه قرآن آمده است از جمله
:

البته
درقرآن تمام موارد بدا برای انسانها بکار رفت
.

1- «وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتِ ما کَسَبُوا..(1)

در روز
قیامت اعمال بدی را که مشرکان، انجام داده ‏اند، برایشان آشکار خواهد شد
.

2- «...وَ بَدا لَهُمْ مِنَ الله ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ.(2)

برای
ستمکاران در روز قیامت، اموری آشکار می ‏شود که هرگز گمان نمی‏ کردند
.

3- «وَ بَدا لَهُمْ ما کانوا یُخْفُون مِنْ قَبْلُ .(3)

روز
قیامت، هنگامی که کفار در برابر
آتش
جهنم قرار می‏ گیرند، اعمال و نیاتی را که پیش‏تر پنهان می‏ کردند، در
برابر آنها آشکار می ‏شود
.

4- وَبَدَا لَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا
کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون .(4) [حقیقت
] بدیهایی که کرده‏اند بر آنان پدیدار
می‏شود و آنچه را که بدان ریشخند
می‏کردند آنان را فرو می‏گیرد


5- قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ
وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن
دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا
بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتَّی تُؤْمِنُوا
بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ
لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ
لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن
شَیْءٍ رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ .(5) قطعا برای
شما در [پیروی از] ابراهیم و کسانی که با اویند
سرمشقی نیکوست آنگاه که به قوم خود گفتند ما از شما
و از آنچه به جای خدا
می‏پرستید بیزاریم به شما کفر می‏ورزیم و میان ما و شما دشمنی و کینه همیشگی پدیدار شده تا وقتی که
فقط به خدا ایمان آورید جز [در] سخن ابراهیم
[که] به [نا]پدر[ی] خود [گفت] حتما برای
تو آمرزش خواهم خواست با آنکه در
برابر خدا اختیار چیزی را برای تو ندارم ای
پروردگار ما بر تو اعتماد کردیم و به سوی تو بازگشتیم و فرجام به سوی توست


6- ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُاْ الآیَاتِ
لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّی حِینٍ.(6) آنگاه پس از دیدن آن نشانه‏ها به نظرشان آمد که او را تا چندی به زندان
افکنند




بدا
درورایات : شیعه برای خدا هم بکاررفت
.

در روایت
هم می‏ فرماید: «ما بَدَالله
عَزَّوَجَلَّ
شَئٌ اًِّلاّ کانَ فی عِلْمِهِ قَبْلُ أَنْ یَبْدُوا
لَهُ.(7) هیچ چیزی برای خداوند ظاهر نمی شود، جز آن
که پیش از وجود و
ظهورش، برای خداوند آشکار بوده است
.

از این
روایات به خوبی روشن می ‏شود
که
تقدیر خداوند بیماری این سه تن بوده است، اما پس از مبتلا شدن آنان به
این بیماری‏ ها برای خداوند
بدا حاصل شده است
.



3- و آیا بدا با محو و اثبات فرق می‏کند؟

واژه محو و
اثبات
نیز که هم معنای واژه بداست، در
قرآن آمده است


اما
بدا درمورد خداوند
:

حقیقت
بداء تعبیر دیگری است از
"یمحوالله
ما یشاء و یثبت و عنده أمّ الکتاب(8 ) خداوند محو و اثبات می‌‌
کند آن چه
را که می‌‌ خواهد و نزد او است امّ الکتاب
".


توضیح:
نزد خداوند دو لوح قرار دارد
: لوح محو و اثبات و دیگری لوح محفوظ. آنچه که
"بداء" و تغییر آن واقع می‏شود که "اجل معلق" نیز از آن جمله
است، در لوح محو و اثبات است، اما در
لوح محفوظ هیچ گاه بداء واقع نمی ‏شود.

هم چنین
گاه
پیامبر یا امام از "لوح محو
و اثبات" آگاهی می‏ یابد که طبعاً قابل تغییر
و دگرگونی است، و بعداً با برخورد به موانع و فطرت
شرایط تحقق نمی ‏پذیرد
. در تواریخ
اسلامی آمده، که حضرت مسیح (ع) درباره عروسی خبر داد که در شب
زفاف می
‏میرد، ولی عروس برخلاف پیش بینی مسیح (ع) سالم ماند. هنگامی که از وی جریان را پرسیدند
فرمود: آیا صدقه‏ای در این راه داده ‏اید؟ گفتند
: آری، فرمود: صدقه بلا را دفع می ‏کند.
در این جا روح پاک مسیح (ع) بر اثر
ارتباط با لوح محو و اثبات از حدوث چنین حادثه ‏ای
خبر داد، در حالی که این واقعه مشروط بود (مشروط به این که مانعی همچون صدقه، بر سر راه آن حاصل نشود) و چون به مانع
برخورد کرد، نتیجه چیزی دیگری شد. در چنین
مواردی گفته می ‏شود "بداء" حاصل شد،
یعنی حادثه ‏ای‏ که به حسب ظاهر می‏

بایست واقع می ‏شد، واقع نشد
.
(9)

حضرت
فرمود رختخوابتون را کنار بزنید چنین کردند دیدند دوتا مار به هم چنگ زدند و
همدیگر را نیش زدند. وزهر را خالی نمودند
.

اما لوح
محفوظ لوحی است که تمام حوادث
ممکنات
درآن ثبت است وفقط خدا میداند و تغیی ر درآن راه ندارد. بل هو قرآن
مجید فی لوح محفوظ .(10
)


صدرالدین
سپس مانند برخی از قدما برای
علم
خدا دو مرحله قائل شده است؛ مرحله‏ای که همان لوح محفوظ است که
دگرگونی نمی‏پذیرد، و
مرحله‏ای که مرحله محو و اثبات است و بنابر شروطی
دگرگونی می‏پذیرد و تحقق این دگرگونی مشروط به تحقق
آن شروط است. علم نبی
و ولی منحصر در این مرحله اخیر است. یعنی نفس آنها به بعضی از الواح محو و اثبات اتصال می‏یابد و براساس
دانشی که از این طریق حاصل شده، از چیزی خبر
می‏دهند؛ و ممکن است زمانی دیگر بر الواحی دیگر
مطلع شوند و خبری مخالف
اخبار نخستین بدهند. به عبارت دیگر انسان کاملی که وحدت ذاتی وجود و کثرت عنوانی شئون در وی منطوی است،
دارای علم و عالمیت خاصی است و این عالمیت
در حیطه لوح محو و اثبات مقرر است که حوادث ثبت شده
در آن مشترط به شروط و
مقدماتی است .(11) که اگر تحقق نیابد، رویدادها نیز حادث نمی‏شوند؛ و همین است که از آن به بداء تعبیر
می‏گردد
.



دانشمندان شیعه گفته اند:
هنگامی که «بداء» به خداوند نسبت داده می شود به معنی «ابداء
» است. یعنی آشکار ساختن چیزی که قبلاً ظاهر نبوده و پیش بینی
نمی شد
.
(12)



چهارم - نظر اهل سنت دراین باره چیست؟

راوی سلیمان می گوید: «رسول
خدا(صلی
الله علیه وآله) فرموده: هیچ عاملی نمی تواند قضای
الهی را برطرف کند، مگر
دعا و چیزی بر عمر انسان نمی افزاید، مگر احسان و نیکی به مردم».(13
)

ثوبان می گوید که رسول خدا
فرمود
:
«چیزی عمر انسان را زیاد نمی کند، مگر احسان و نیکی و
هیچ عاملی تقدیر

الهی را تغییر نمی دهد، مگر دعا، و اعمال زشت و گناهان، انسان را از
نعمت های الهی
محروم می کند».(14
)


در روایات اهل ‏سنت نیز این
واژه به
کار برده شده است، چنان که در صحیح بخاری از
ابوهریره روایت شده: «أَنَّهُ
سَمِعَ رَسُولَ الله یَقُولُ : اًِّنَّ ثَلاثٌْ فی بَنی اًّسرائیل أَبْرَصَ وَ أعمی وَ أَقْرَعَ
بَدَالله عَزَّوَجَلَّ أَنْ یَبْتَلیهِمُ
فَبَعَثَ اًّلَیهِمْ مَلَکاً فَأَتی الأَبْرَصَ
قالَ أَی شَئٍ أَحَبُّ
اًِّلَیْکَ قالَ لَوْنٌ حَسَنٌ وَ جِلْدٌ حَسَنٌ وَ قَدْ قَذَرَنی النّاسُ قالَ فَمَسَحَهُ فَأعْطی
لوْناً حَسَناً وَ جِلْداً حَسَناً وَ أتی
الأَقْرَعَ فَقال أی شئٍ أَحَبُّ اًِّلیکَ قالَ
شَعْرٌ حَسَنٌ وَ یُذْهَبُ
عَنّی قَدْ قَذَرَنی النَّاسُ قالَ فَمَسَحَهُ فَأَعْطی شَعْراً حَسَناً وَ أَتَی الأعمی فَقالَ أَی
شَئٍ أَحَبُّ اًِّلیکَ قالَ یَرَدُّ الله
اًّلی بَصَری فَأَبْصَرَ بِهِ النّاسُ قالَ
فَمَسَحَهُ فَرَدَّ الله
اًِّلیهِ بَصَرَهُ (15) از رسول خدا (ص) شنیدم که می ‏فرمود : سه نفر از بنی اسراییل بودند که به
بیماری پیسی، کوری و بی‏مویی مبتلا بودند؛ آنگاه
برای خداوند بزرگ بدا حاصل شد که آنان را به این
بیماری ‏ها آزمایش نماید؛
پس فرشته ‏ای را به سوی آنان فرستاد آن فرشته در آغاز، نزد کسی آمد که به بیماری پیسی گرفتار بود و به
او گفت: چه چیزی نزد تو با ارزش‏تر است؟ گفت
رنگ و پوست زیبا، چون اکنون مورد نفرت مردم هستم.
آنگاه فرشته به بدن او
دست کشید و او سالم شد. سپس نزد فرد بی ‏مو آمد و به او گفت: چه چیزی را بیشتر دوست داری؟ گفت موی
زیبا را، مرا شفا ده که مردم مرا پست می‏شمارند،
فرشته دستی بر سر او کشید و او نیز سالم شد. سپس
نزد نابینا آمد و گفت: چه
چیزی نزد تو ارزشمندتر است ؟ گفت: این که خداوند به من بینایی را برگرداند
. فرشته با دست کشیدن بر چشمان نابینا، او را بینا کرد


شنبه 89 مرداد 30 , ساعت 4:0 عصر







2- بدا
درقرآن وروایات؟



3- و
آیا بدا با محو و اثبات فرق می‏کند؟
(بدا درمورد خداوند:)

4- نظر
اهل سنت دراین باره چیست؟



5- فائده این بداءها چیست؟



6- آیا نسخ همان بداست؟



اول:
تعریف لغوی واصطلاح دینی بدا؟


بداء در
لغت به معنای ظاهر و آشکار
شدن
است و در اصطلاح،به دگرگونی مسیر طبیعت و سرنوشت انسان در برابر انجام
رفتار صالح و پسندیده اطلاق
می شود
. این بدا درمورد انسان است
.


دوم :
بدا درقرآن وروایات
:

الف) بدا واژه‏ای است که در قرآن و روایات از آن یاد شده و
در 6 آیه قرآن آمده است از جمله
:

البته
درقرآن تمام موارد بدا برای انسانها بکار رفت
.

1- «وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتِ ما کَسَبُوا..(1)

در روز
قیامت اعمال بدی را که مشرکان، انجام داده ‏اند، برایشان آشکار خواهد شد
.

2- «...وَ بَدا لَهُمْ مِنَ الله ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ.(2)

برای
ستمکاران در روز قیامت، اموری آشکار می ‏شود که هرگز گمان نمی‏ کردند
.

3- «وَ بَدا لَهُمْ ما کانوا یُخْفُون مِنْ قَبْلُ .(3)

روز
قیامت، هنگامی که کفار در برابر
آتش
جهنم قرار می‏ گیرند، اعمال و نیاتی را که پیش‏تر پنهان می‏ کردند، در
برابر آنها آشکار می ‏شود
.

4- وَبَدَا لَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا
کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون .(4) [حقیقت
] بدیهایی که کرده‏اند بر آنان پدیدار
می‏شود و آنچه را که بدان ریشخند
می‏کردند آنان را فرو می‏گیرد


5- قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ
وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَاء مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن
دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا
بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتَّی تُؤْمِنُوا
بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ
لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ
لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن
شَیْءٍ رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ .(5) قطعا برای
شما در [پیروی از] ابراهیم و کسانی که با اویند
سرمشقی نیکوست آنگاه که به قوم خود گفتند ما از شما
و از آنچه به جای خدا
می‏پرستید بیزاریم به شما کفر می‏ورزیم و میان ما و شما دشمنی و کینه همیشگی پدیدار شده تا وقتی که
فقط به خدا ایمان آورید جز [در] سخن ابراهیم
[که] به [نا]پدر[ی] خود [گفت] حتما برای
تو آمرزش خواهم خواست با آنکه در
برابر خدا اختیار چیزی را برای تو ندارم ای
پروردگار ما بر تو اعتماد کردیم و به سوی تو بازگشتیم و فرجام به سوی توست


6- ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُاْ الآیَاتِ
لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّی حِینٍ.(6) آنگاه پس از دیدن آن نشانه‏ها به نظرشان آمد که او را تا چندی به زندان
افکنند




بدا
درورایات : شیعه برای خدا هم بکاررفت
.

در روایت
هم می‏ فرماید: «ما بَدَالله
عَزَّوَجَلَّ
شَئٌ اًِّلاّ کانَ فی عِلْمِهِ قَبْلُ أَنْ یَبْدُوا
لَهُ.(7) هیچ چیزی برای خداوند ظاهر نمی شود، جز آن
که پیش از وجود و
ظهورش، برای خداوند آشکار بوده است
.

از این
روایات به خوبی روشن می ‏شود
که
تقدیر خداوند بیماری این سه تن بوده است، اما پس از مبتلا شدن آنان به
این بیماری‏ ها برای خداوند
بدا حاصل شده است
.



3- و آیا بدا با محو و اثبات فرق می‏کند؟

واژه محو و
اثبات
نیز که هم معنای واژه بداست، در
قرآن آمده است


اما
بدا درمورد خداوند
:

حقیقت
بداء تعبیر دیگری است از
"یمحوالله
ما یشاء و یثبت و عنده أمّ الکتاب(8 ) خداوند محو و اثبات می‌‌
کند آن چه
را که می‌‌ خواهد و نزد او است امّ الکتاب
".


توضیح:
نزد خداوند دو لوح قرار دارد
: لوح محو و اثبات و دیگری لوح محفوظ. آنچه که
"بداء" و تغییر آن واقع می‏شود که "اجل معلق" نیز از آن جمله
است، در لوح محو و اثبات است، اما در
لوح محفوظ هیچ گاه بداء واقع نمی ‏شود.

هم چنین
گاه
پیامبر یا امام از "لوح محو
و اثبات" آگاهی می‏ یابد که طبعاً قابل تغییر
و دگرگونی است، و بعداً با برخورد به موانع و فطرت
شرایط تحقق نمی ‏پذیرد
. در تواریخ
اسلامی آمده، که حضرت مسیح (ع) درباره عروسی خبر داد که در شب
زفاف می
‏میرد، ولی عروس برخلاف پیش بینی مسیح (ع) سالم ماند. هنگامی که از وی جریان را پرسیدند
فرمود: آیا صدقه‏ای در این راه داده ‏اید؟ گفتند
: آری، فرمود: صدقه بلا را دفع می ‏کند.
در این جا روح پاک مسیح (ع) بر اثر
ارتباط با لوح محو و اثبات از حدوث چنین حادثه ‏ای
خبر داد، در حالی که این واقعه مشروط بود (مشروط به این که مانعی همچون صدقه، بر سر راه آن حاصل نشود) و چون به مانع
برخورد کرد، نتیجه چیزی دیگری شد. در چنین
مواردی گفته می ‏شود "بداء" حاصل شد،
یعنی حادثه ‏ای‏ که به حسب ظاهر می‏

بایست واقع می ‏شد، واقع نشد
.
(9)

حضرت
فرمود رختخوابتون را کنار بزنید چنین کردند دیدند دوتا مار به هم چنگ زدند و
همدیگر را نیش زدند. وزهر را خالی نمودند
.

اما لوح
محفوظ لوحی است که تمام حوادث
ممکنات
درآن ثبت است وفقط خدا میداند و تغیی ر درآن راه ندارد. بل هو قرآن
مجید فی لوح محفوظ .(10
)


صدرالدین
سپس مانند برخی از قدما برای
علم
خدا دو مرحله قائل شده است؛ مرحله‏ای که همان لوح محفوظ است که
دگرگونی نمی‏پذیرد، و
مرحله‏ای که مرحله محو و اثبات است و بنابر شروطی
دگرگونی می‏پذیرد و تحقق این دگرگونی مشروط به تحقق
آن شروط است. علم نبی
و ولی منحصر در این مرحله اخیر است. یعنی نفس آنها به بعضی از الواح محو و اثبات اتصال می‏یابد و براساس
دانشی که از این طریق حاصل شده، از چیزی خبر
می‏دهند؛ و ممکن است زمانی دیگر بر الواحی دیگر
مطلع شوند و خبری مخالف
اخبار نخستین بدهند. به عبارت دیگر انسان کاملی که وحدت ذاتی وجود و کثرت عنوانی شئون در وی منطوی است،
دارای علم و عالمیت خاصی است و این عالمیت
در حیطه لوح محو و اثبات مقرر است که حوادث ثبت شده
در آن مشترط به شروط و
مقدماتی است .(11) که اگر تحقق نیابد، رویدادها نیز حادث نمی‏شوند؛ و همین است که از آن به بداء تعبیر
می‏گردد
.



دانشمندان شیعه گفته اند:
هنگامی که «بداء» به خداوند نسبت داده می شود به معنی «ابداء
» است. یعنی آشکار ساختن چیزی که قبلاً ظاهر نبوده و پیش بینی
نمی شد
.
(12)



چهارم - نظر اهل سنت دراین باره چیست؟

راوی سلیمان می گوید: «رسول
خدا(صلی
الله علیه وآله) فرموده: هیچ عاملی نمی تواند قضای
الهی را برطرف کند، مگر
دعا و چیزی بر عمر انسان نمی افزاید، مگر احسان و نیکی به مردم».(13
)

ثوبان می گوید که رسول خدا
فرمود
:
«چیزی عمر انسان را زیاد نمی کند، مگر احسان و نیکی و
هیچ عاملی تقدیر

الهی را تغییر نمی دهد، مگر دعا، و اعمال زشت و گناهان، انسان را از
نعمت های الهی
محروم می کند».(14
)


در روایات اهل ‏سنت نیز این
واژه به
کار برده شده است، چنان که در صحیح بخاری از
ابوهریره روایت شده: «أَنَّهُ
سَمِعَ رَسُولَ الله یَقُولُ : اًِّنَّ ثَلاثٌْ فی بَنی اًّسرائیل أَبْرَصَ وَ أعمی وَ أَقْرَعَ
بَدَالله عَزَّوَجَلَّ أَنْ یَبْتَلیهِمُ
فَبَعَثَ اًّلَیهِمْ مَلَکاً فَأَتی الأَبْرَصَ
قالَ أَی شَئٍ أَحَبُّ
اًِّلَیْکَ قالَ لَوْنٌ حَسَنٌ وَ جِلْدٌ حَسَنٌ وَ قَدْ قَذَرَنی النّاسُ قالَ فَمَسَحَهُ فَأعْطی
لوْناً حَسَناً وَ جِلْداً حَسَناً وَ أتی
الأَقْرَعَ فَقال أی شئٍ أَحَبُّ اًِّلیکَ قالَ
شَعْرٌ حَسَنٌ وَ یُذْهَبُ
عَنّی قَدْ قَذَرَنی النَّاسُ قالَ فَمَسَحَهُ فَأَعْطی شَعْراً حَسَناً وَ أَتَی الأعمی فَقالَ أَی
شَئٍ أَحَبُّ اًِّلیکَ قالَ یَرَدُّ الله
اًّلی بَصَری فَأَبْصَرَ بِهِ النّاسُ قالَ
فَمَسَحَهُ فَرَدَّ الله
اًِّلیهِ بَصَرَهُ (15) از رسول خدا (ص) شنیدم که می ‏فرمود : سه نفر از بنی اسراییل بودند که به
بیماری پیسی، کوری و بی‏مویی مبتلا بودند؛ آنگاه
برای خداوند بزرگ بدا حاصل شد که آنان را به این
بیماری ‏ها آزمایش نماید؛
پس فرشته ‏ای را به سوی آنان فرستاد آن فرشته در آغاز، نزد کسی آمد که به بیماری پیسی گرفتار بود و به
او گفت: چه چیزی نزد تو با ارزش‏تر است؟ گفت
رنگ و پوست زیبا، چون اکنون مورد نفرت مردم هستم.
آنگاه فرشته به بدن او
دست کشید و او سالم شد. سپس نزد فرد بی ‏مو آمد و به او گفت: چه چیزی را بیشتر دوست داری؟ گفت موی
زیبا را، مرا شفا ده که مردم مرا پست می‏شمارند،
فرشته دستی بر سر او کشید و او نیز سالم شد. سپس
نزد نابینا آمد و گفت: چه
چیزی نزد تو ارزشمندتر است ؟ گفت: این که خداوند به من بینایی را برگرداند
. فرشته با دست کشیدن بر چشمان نابینا، او را بینا کرد


شنبه 89 مرداد 30 , ساعت 4:0 عصر
آپارتاید
اسرائیل








رژیم صهیونیستی و آفریقای جنوبی در بسیاری از زمینهها با
یکدیگر متفاوت

اند. اما مدارک و شواهد بسیاری نشان می دهد که اسرائیل تعریف گسترده
ای از رهگذر
تبعیض علیه فلسطینیان اعمال می دارد که این کار، شکل قانونی به خود
گرفته است تا جایی که برخی از
این سیاستها، شباهت بسیار زیادی به سیاست
های دولت آفریقای جنوبی در دوره آپارتاید دارد
.

    رژیم اسرائیل از همان آغاز اشغالگری،
به دنبال حفظ قدرت و سلطه اکثریت یهودیان بوده و نسبت شمار یهودیان و غیر یهودیان را به
عنوان یک مسئله «امنیت ملی
»
مدنظر داشته است. «اویگدور لیبرمن» وزیر تهدیدهای
استراتژیک اسرائیل،

شهروندان فلسطینی را تهدیدی جمعیتی می داند که اسرائیل با آن مواجه
است
. در طی این سالها، لیبرمن از حمله اسرائیل به ساکنان بومی فلسطین دفاع کرده و در مصاحبه
ای با روزنامه «ساندی تلگراف» در نوامبر 2006 اذعان داشت که شهروندان فلسطینی ـ که تقریبا 20 درصد جمعیت را
تشکیل می دهند - بر اثر
فشار رژیم خواهان بیرون رفتن از این کشوراند
.

    بسیاری از سیاست های اسرائیل
از زمان اخراج 750 هزار نفر ازمسلمانان و مسیحیان فلسطین و از زمان نادیده گرفتن حقوق به
رسمیت یافته بین المللی آنان برای بازگشت به
خانه هایشان، با هدف حفظ برتری جمعیتی یهودیان بوده
و به یک حصار امنیتی
برای رژیم صهیونیستی بدل شده است
.

    این سیاست؛ یعنی سیاستهای تبعیض آمیز
علیه گروه های اصلی فلسطینی تحت کنترل رژیم اسرائیل و علیه پناهندگان فلسطینی در تبعید نیز اعمال میشود
.

    آپارتاید عمدتا به معنای
ملاحظاتی در خصوص چگونگی اداره شهرها و رفتار با ساکنان قلمرو های تحت کنترل رژیم است، اما
رویکرد اسرائیل اتخاذ سیاستهای تبعیض آمیزی است
که ضامن بقای آن باشند از این رو و در سایه این
سیاست ها، فلسطینیان که
برای سالیان سال و نسل های متمادی در این سرزمینها زیسته اند یا به زور از کشورشان اخراج میشوند و یا از
ترس جنگ از خانه هایی که در نواحی تحت کنترل
اسرائیل است، میگریزند و هیچگاه اجازه بازگشت به
زادگاه خود را نمی یابند
.
این اخراج پیاپی از یک سو موجب برتری قوم یهود شده و از
سوی دیگر قانون

اسرائیلی «بازگشت» به عنوان حق مشروع، تنها حق قطعی یهودیان برای
هجوم از سراسر
جهان به سرزمین موعود شده است که این امر می تواند تاثیر بسیاری در
تحریک یهودیان برای مهاجرت و
برتری قوم یهود در این منطقه باشد
.

    

    

    اسرائیل امروزه بر گروه های
زیر حکومت می کند
:


    - 6/4 میلیون نفر یهودی؛

    - 3/1 میلیون نفر مسلمان و
یهودی اسرائیل )که گاهی از آنها با نام عرب های اسرائیل یاد می کنند(؛


    - 5/ میلیون نفر که نه عرب اند
و نه یهودی؛


    -3./ میلیون نفر در غزه و نوار
اشغالی و شرق بیت المقدس
.

    شاید در این میان فلسطینیان با نوعی
آپارتاید رسمی و نهادینه که در آفریقای
جنوبی حاکم بوده، مواجه نباشند، اما اسرائیلیهای یهودی از حقوق و
آزادیهای
بیشتری
نسبت به شهروندان فلسطینی اسرائیل برخوردارند
.

    بیش از 20 قانون اسرائیلی به
طور آشکارا یهودیان را بر غیر یهودیان برتر می داند
.

    قانون مهم «آزادی و اعتبار
انسانی» رژیم اسرائیل را یک دولت یهود می داند تا دولتی برای همه شهروندان
.

    این قانون نابرابر تبعیض های
فراوانی علیه فلسطینیان سراسر جهان اعمال داشته است
.

    بر اساس گزارش سالانه حقوق بشر وزارت
خارجه آمریکا، تبعیض های اجتماعی و
قانونی علیه مسیحیان، مسلمانان و شهروندان دیگر اسرائیل وجود دارد
. اسرائیل عربها را
از آموزش، برخورداری از مسکن، استخدام و خدمات اجتماعی،
همانند یهودیان برخوردار نمی کند.

    به عنوان مثال نود و سه درصد اسرائیل
توسط آژانسهای شبه دولتی؛ همچون صندوق ملی یهودیان تصرف شده که بر ضد غیر یهودیان تبعیض روا می
دارد. شهروندان فلسطینی فراوانی با موانع
قانونی در به دست آوردن زمین برای کشاورزی ، سکونت
یا توسعه تجاری مواجه
اند؛ بسیاری از دانش آموزان غیر یهودی که در مدارس حضور پیدا می کنند، درمقایسه با دانش آموزان
اسرائیلی با تبعیض و نابرابری رو به رو میشوند
. بسیاری از بودجه های دولتی به مدارس
یهودی تعلق میگیرد، در حالی که در
خصوص مدارس فلسطینیان اینگونه نیست.

    بسیاری از شهرها که از جمعیت بالای
فلسطینی برخوردارند، از خدمات اساسی و ضروری محروم و به طور معناداری از سرمایه گذاری دولتی کمتری
برخوردارند.در حقیقت بیش از هفتاد

روستای فلسطینی که برخی از آنها پیش از تاسیس رژیم اسرائیل وجود
داشته اند
از سوی
دولت به رسمیت شناخته نشده اند و از هر گونه خدماتی محروم اند،
بلکه در نقشه های رسمی رژیم
قرار ندارند
.

    قانون «تابعیت و ورود به اسرائیل»
حتی فلسطینیان مناطق اشغالی را که با شهروندان فلسطینی اسرائیل ازدواج کرده اند از به دست آوردن حق
شهروندی و سکونت محروم داشته
است. این قانون هزاران شهروند فلسطینی را به دور شدن از اقوام خود مجبور میکند
.

    بسیاری از اسرائیلی های یهودی،
رفتاری نژاد پرستانه علیه
فلسطینیان و سایر عربها دارند. نظرسنجیها نشان می
دهد که دو سوم اسرائیلیها
تمایل دارند که خانههایشان از فلسطینیان جدا باشد و نزدیک به
نیمی از آنها به عربها اجازه نمی دهند که به خانه
شان وارد شوند و چهل
درصد از آنها از سیاستهای رژیم در تشویق به مهاجرت شهروندان فلسطینی از اسرائیل حمایت می کنند
.

    کتابهای درسی اسرائیل،
فلسطینیان و دیگر

عربها را در بدترین شکل ممکن نشان می دهند. سیاست اسرائیل به صورت
آشکاری به سمت
لکه دار کردن و بی ارزش خواندن فلسطینیان پیش می رود
.

    

    

    خاخام اویدا یوسف رهبر پیشین
خاخام های یهودی و رهبر معنوی حزب «شاس» سومین حزب بزرگ کنست می گوید
:


    بسیاری از مردان یهود، عربها را
مار می دانند... عربهایی که باید مثل مار با آنها رفتارشود
.

    در اسرائیل تبعیض نژادی رسمی از نوع
آپارتاید آفریقای جنوبی وجود ندارد
. تفاوت کلیدی که وجود دارد این است که
سفیدپوستان آفریقای جنوبی به دنبال
استثمار نیروی کار جامعه غیر سفیدپوست تحت نیروی
آپارتاید بودند، اما اسرائیل غالبا به دنبال انتقال فلسطینیان از سرزمین مادری شان و نگهداری این زمین ها برای استفاده
یهودیان بوده است
.

    مصادره این زمینها در سال 1984
آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد. در سال 1984، تقریبا
750000 نفر
فلسطینی )سه چهارم ساکنان فلسطین( توسط نیروهای اسرائیلی - به
صورت اجباری
- اخراج شدند و یا در طول جنگ از ترس جانشان گریختند
. اسرائیل، چهارصد روستای فلسطینی را
ویران کرد و برای سکونت یهودیان آماده
ساخت. مصادره اموال خصوصی
شهروندان فلسطینی هنوز هم ادامه دارد
.

    این مصادره ازسال 1967 و تا کرانه
باختری وغزه و به ویژه تا مناطق اشغالی بیت المقدس شرقی ادامه یافته است. اسرائیل در مناطق
اشغالی، دارایی های خصوصی
فلسطینیان را به یغما برد و به طور غیر قانونی صدها خانه یهودی ایجاد و ساکنان فلسطینی را از کرانه
باختری و غزه اخراج کرد
.

    شاید نتوان اوایل
سالهای اشغال کرانه باختری و نوارغزه توسط اسرائیل را به معنای دقیق کلمه نوعی از آپارتاید نامید،
اما می توان آن را یک حادثه موقتی مربوط به
درگیری جنگی در سال 1967 و پس از آن نامید
.

    اسرائیل کنترل خود را بر این
مناطق برای یک دوره چهل سال نگه داشته است؛ دوره ای که دو سوم کل تاریخ تشکیل این رژیم را شکل
می دهد. حتی پس از عقب نشینی سال 2005 ساکنان
یهود از غزه، اسرائیل به ادامه کنترل تمام منطقه و
اخراج مردم از راههای
دیگر برای در اختیار گرفتن سرنوشت مردم غزه ادامه داده است . علاوه بر این، اسرائیل شرق بیت المقدس
را به خود ضمیمه کرده و از تمایل خود برای
ضمیمه کردن نیمی از کرانه باختری که احتمالا نیمی
از دره اردن باشد، پرده
بر داشته است
.

    تبعیض و جدایی در دو سیستم،
قانونی متمایز و قابل

اجرا برای یهودیان و فلسطینیان است - یهودیان اسرائیلی که به طور
غیر قانونی در
کرانه باختری زندگی می کنند تحت قوانین اسرائیلی هستند و حق
دادن رای در انتخابات اسرائیل هستند و میتوانند
آزادانه نه تنها در
اسرائیل، بلکه به خارج اسرائیل سفر کنند، در حالی که فلسطینیانی که در همین قلمرو و در سرزمین خود
به سختی روزگار می گذرانند از این قوانین سودی
عایدشان نمیشود و از هیچ حقی برای رای دادن در
انتخابات برخوردار نیستند و
نمی توانند آزادانه به داخل یا خارج از اسرائیل سفر کنند
.

    

    

    تبعیض و جدایی همچنین در
موارد زیر آشکار است
:


    سیستم جاده پهناور که توسط اسرائیل در
نوار غربی رود اردن ساخته شده و فلسطینیان از استفاده آن محروم هستند. این جادههای اسرائیلی،
سرزمین فلسطین را دو
نیم کرده و فلسطینیان کرانه باختری را از هر گونه آزادی منع کرده است
.

    فلسطینیان در نوار غربی رود اردن اغلب
نیازمند اجازه برای سفر از یک روستا به روستای دیگر هستند و از ایست و بازرسیهای نظامی بی شمار
اسرائیلی باید بگذرند
. این تبعیض یادآور رسوایی آفریقای جنوبی در «سیستم عبور» است که
حرکت سیاه
پوستان را با آن کنترل می کرد.

    

    

    اسقف دموند فوز یکی از
رهبران ضد آپارتاید آفریقای جنوبی، پس از دیدار از فلسطین میگوید
:


    آنچه من در طی اقامتم از فلسطین به چشم
دیدم، شباهت فراوانی با وضعیت سیاه
پوستان افریقای جنوبی داشت. من کوچک کردن فلسطینیان را در
ایستگاههای ایست
و
بازرسی دیدم که یادآور برخورد ماموران جوان سفید پوست با سیاهان افریقای
جنوبی بود
.

    امروزه اسرائیل به جای محاصره
کرانه باختری، به محدود کردن حقوق انسانی فلسطینیان همت گماشته است
.




شنبه 89 مرداد 30 , ساعت 4:0 عصر

نمونه ای از بداء:



در تواریخ آمده: حضرت مسیح(علیه السلام) درباره عروسی خبر داد که او در همان شب زفاف می میرد، ولی عروس
برخلاف پیش بینی مسیح(علیه السلام) سالم ماند
!، و هنگامی که از او جریان را
پرسیدند، فرمود: آیا صدقه ای در این راه داده اید؟


گفتند:
آری، فرمود: صدقه بلاهای مبرم را دفع می کند
.

در حقیقت روح پاک حضرت مسیح(علیه السلام) بر اثر
ارتباط با لوح محو و اثبات،
از حدوث چنین واقعه ای خبر داد، در حالی که این حادثه مشروط بود (مشروط به این که مانعی همچون «صدقه» بر
سر راه آن حاصل نشود) و چون به مانع برخورد
کرد نتیجه چیز دیگر شد
.

پنجم:
در این جا این سؤال پیش می آید که: فائده این بداءها چیست؟


پاسخ
این سؤال
با توجه به آنچه ذکر شد،
ظاهراً پیچیده نیست; چرا که گاهی مسائل مهمی
همانند آزمایش یک شخص، یا یک قوم و ملت، و یا تأثیر
توبه و بازگشت به سوی
خدا و یا تأثیر صدقه و کمک به نیازمندان و انجام کارهای نیک در برطرف ساختن حوادث دردناک و مانند
اینها، ایجاب می کند که، صحنه حوادث آینده،
قبلاً طوری تنظیم شود، سپس با دگرگونی شرائط طور
دیگر، تا مردم بدانند،
سرنوشتشان در دست خودشان است، و با تغییر مسیر و روش، قادرند سرنوشت خود را تغییر دهند و این بزرگ
ترین فائده بداء است
.

اما
نسبت دادن
این مطلب به شیعه که آنها
معتقدند: خدا گاهی از کار خود پشیمان می شود، یا
از چیزی با خبر می شود که قبلاً نمی دانست این از
بزرگترین جنایات و
نابخشودنی ترین تهمت ها است.(16
)

ششم :
آیا نسخ همان بداست؟



نسخ پایان یافتن امد حکمی است. نسخ همان بداست ولکن نسخ دراحکام
استعمال میشود وبدا درامور تکوینی
.

پی نوشت:


1- سوره زمر، آیه 48

2- سوره ، آیه 47

3- سوره انعام ، آیه 28

4- سوره جاثیه آیه 32

5- سوره ممتحنه آیه 4

6- سوره یوسف آیه 35

7- بحار الانوار ، مجلسی ، باب بدا ، ج 4 ، ص 111

8-سوره رعد آیه 39


9- تفسیر نمونه، ج 10، ص 247 تا 248

10 - تفسیر نمونه ج 21 ص 9

11- ر.ک . الاسفار، الهیات

12- تفسیر نمونه .جلد 10، صفحه 287.

13- صحیح ترمذی، ترمذی، ج 3، ص 305، دارالفکر، دوم، 1403
هـ ق
.

14 سنن، ابن ماجه، ج 1، ص 35، درالفکر، بیروت.

15- صحیح، بخاری ، ج 4 ، باب 147 ، ما ذکر عن بنی
اسرائیل



16- تفسیر نمونه:1 جلد 10، صفحه
287
.



 


شنبه 89 مرداد 30 , ساعت 4:0 عصر

بسمه
تعالی



       



بی
کفایتی برخی مسئولین؛ دلیل عدم پیشرفت دورود



 



شهرستان
دورود که  به عنوان یکی  از شهرستانهای  صنعتی  استان
وحتی کشور



محسوب می
گردد، متأسفانه به دلیل عدم کفایت برخی از مسئولین نتوانسته است به



پیشرفتی
که در خور وشایسته این شهر ومردم آن می باشد دست یابد.شهری که



مردم آن
سالهاست به جای پیشرفت شاهد درجازدن این شهرستان درزمینه های



مخلف اعم
از اقتصادی،فرهنگی و...می باشند. این شهرستان که از پتانسیل های



بالقوه ای
در بخش های صنعت،معدن،کشاورزی وبسیاری از بخشهای دیگر



برخوردار
می باشد متأسفانه به دلیل سوء مدیریت وهم چنین اتخاذ سیاستهای اشتباه



وعاری از
استدلالهای منطقی توسط برخی  مسئولین،فرصتی
برای به فعلیت



رسیدن این پتانسیلها به دست نیاورده است که البته دلیل
آن راباید در این امر



جست وجونمود
که برخی از مسئولین با زد وبند های سیاسی
زمام اموررا به دست



گرفته اند
واز تخصص کافی در مدیریت امور مربوطه بر خوردار



نیستند،لذاتصور
ایجاد چنین موقعیتی برای این شهرستان دور از ذهن به نظر نمی



رسد.باتوجه
به این نکته که احداث تمامی کارخانجات بزرگ این شهرستان مربوط به دوران پیش از
پیروزی انقلاب اسلامی می باشدوپس ازپیروزی انقلاب، علی رغم وعده های انتخاباتی پوچ
وتوخالی نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تمامی ادوار-که نمایانگر شعارگرا بودن
آنها به جای عمل گرایی می باشد-مردم این شهر شاهد احداث کارخانه بزرگی در این شهر
نبوده اند تا بتواند مشکل خیل عظیم جوانان بیکار را مرتفع نموده وزمینه های پیشرفت
اقتصادی این شهر را فراهم آورد.بی کفایتی ومنفعت طلبی  برخی از مسئولین آنجا نمود بیشتری می یابد که
برخی از آنها با زدوبند های سیاسی وعملاً با خاصه سازی،تحت لوا وپوشش خصوصی سازی،
اداره بسیاری از بخش های این کارخانجات را به اطرافیان خودسپردند واین افراد نیز
که به چیزی جزمنافع خود فکر نمی کردند،باعنوان تعدیل نیرو خیانت بزرگی را به مردم نموده وبا اخراج نیمی از کارگران خود
وافزایش فشار کاری بر سایر کارگران،قصد کاهش هزینه ها وافزایش سوددهی خود را
داشتندکه اظهارات کارگران خود شاهدی بر این
مدعاست.البته آنچه که تأسف برانگیز تر است
اینست که برخی از کارگران این کارخانجات نیروهای غیر بومی می باشند که شاهد مسافرت
روزانه آنها به شهرستان دورود هستیم. حال این سوال پیش می آید که آیا در شهر ما
فرد بیکاری وجود نداردکه شما به استخدام نیرو از شهرهای مجاور مبادرت ورزیده
اید؟آیا بهتر نیست که به جای استفاده از نیروهای غیر بومی از جوانان بیکار دورودی
که هرروز در خیابان شریعتی گذران وقت می کنند استفاده شود تا معضل بیکاری که منشأ
وزمینه ساز بسیاری از مفسده ها وجرایم می باشد مرتفع گردد؟مگر نه اینست که شهرستان
دورود به عنوان پایتخت طبیعت ایران معرفی شده است،پس چرا از پتانسیل های این شهرستان
در این بخش استفاده نمی گردد؟مناظری نظیر دریاچه گهر،قله اشترانکوه،آبشار
بیشه،آبشار تله زنگ،سرابهای متعدد،چشمه وچشمه سارهای فراوان تنها بخشی از این
مناظر می باشند که می توان با بهره گیری از امکانات رفاهی مناسب و تبدیل این مناظر
به مناطق گردشگری،گامی مناسب در جهت پیشرفت ورونق اقتصادی این شهرستان برداشت.به
عنوان مثال در یاچه گهر که به عنوان جاذبه ای بین المللی شناخته می شود به دلیل
عدم تبلیغات مناسب ناشناخته باقی مانده است واین گناهیست نا بخشودنی بر گردن
مسئولین امر.این جاذبه که خود به تنهایی می تواند تحولی شگرف در بخش اقتصاد این شهرستان ایجاد کند،متأسفانه در عصر مدرن امروزی که از
انواع وسایل ارتباطی   ومواصلاتی نظیرخط
آهن ،جاده آسفالته ،تله کابین و.. برای رفتن به مناظر وجاذبه های گردشگری استفاده
می شود،ازداشتن این وسایل بی بهره است.البته شاید مسئولین امر بادنیای مدرن امروزی
بیگانه اند واز اختراع ماشین وقطار وتله کابین بی اطلاعند که درغیر این صورت باید
دلایل قانع کننده ای برای پاسخ دادن به مردم داشته باشند.باتوجه به این امر که
رودخانه پائین دست این دریاچه که چند کیلومتر طول دارد نیز می تواند جهت ایجاد مزارع
وشیلات مورد استفاده قرار گیرد وموقعیتهای شغلی واقتصادی مناسبی را فراهم آورد می توان آینده روشنی را
برای آن متصور شدکه البته این امر منوط به آگاهی مسئولین از این پتانسیل ها وبستر
سازی های لازم می باشد تا بتوان از بخش گردشگری به عنوان یکی از بخش های درآمدزا
که در اقتصاد کشور های پیشرفته جایگاهی رفیعی را به خود اختصاص داده است، بهره
برداری های لازم راانجام داده وبه این بخش رونق بخشید . البته برخی از مسئولین
شهرستان دورود باانجام این امور
کاملاًبیگانه اند وقصد به زحمت انداختن خودو انجام چنین کارهایی در جهت پیشرفت وتعالی
شهر را ندارندوانجام هرکاری که در جهت تأمین منافع آنها نباشد راغیر کارشناسی
قلمداد کرده وباآن به مواجهه می پردازند.وما قضاوت درباره این مسئولین را به مردم واگذار
می کنیم.  


شنبه 89 مرداد 30 , ساعت 4:0 عصر

نمونه ای از بداء:



در تواریخ آمده: حضرت مسیح(علیه السلام) درباره عروسی خبر داد که او در همان شب زفاف می میرد، ولی عروس
برخلاف پیش بینی مسیح(علیه السلام) سالم ماند
!، و هنگامی که از او جریان را
پرسیدند، فرمود: آیا صدقه ای در این راه داده اید؟


گفتند:
آری، فرمود: صدقه بلاهای مبرم را دفع می کند
.

در حقیقت روح پاک حضرت مسیح(علیه السلام) بر اثر
ارتباط با لوح محو و اثبات،
از حدوث چنین واقعه ای خبر داد، در حالی که این حادثه مشروط بود (مشروط به این که مانعی همچون «صدقه» بر
سر راه آن حاصل نشود) و چون به مانع برخورد
کرد نتیجه چیز دیگر شد
.

پنجم:
در این جا این سؤال پیش می آید که: فائده این بداءها چیست؟


پاسخ
این سؤال
با توجه به آنچه ذکر شد،
ظاهراً پیچیده نیست; چرا که گاهی مسائل مهمی
همانند آزمایش یک شخص، یا یک قوم و ملت، و یا تأثیر
توبه و بازگشت به سوی
خدا و یا تأثیر صدقه و کمک به نیازمندان و انجام کارهای نیک در برطرف ساختن حوادث دردناک و مانند
اینها، ایجاب می کند که، صحنه حوادث آینده،
قبلاً طوری تنظیم شود، سپس با دگرگونی شرائط طور
دیگر، تا مردم بدانند،
سرنوشتشان در دست خودشان است، و با تغییر مسیر و روش، قادرند سرنوشت خود را تغییر دهند و این بزرگ
ترین فائده بداء است
.

اما
نسبت دادن
این مطلب به شیعه که آنها
معتقدند: خدا گاهی از کار خود پشیمان می شود، یا
از چیزی با خبر می شود که قبلاً نمی دانست این از
بزرگترین جنایات و
نابخشودنی ترین تهمت ها است.(16
)

ششم :
آیا نسخ همان بداست؟



نسخ پایان یافتن امد حکمی است. نسخ همان بداست ولکن نسخ دراحکام
استعمال میشود وبدا درامور تکوینی
.

پی نوشت:


1- سوره زمر، آیه 48

2- سوره ، آیه 47

3- سوره انعام ، آیه 28

4- سوره جاثیه آیه 32

5- سوره ممتحنه آیه 4

6- سوره یوسف آیه 35

7- بحار الانوار ، مجلسی ، باب بدا ، ج 4 ، ص 111

8-سوره رعد آیه 39


9- تفسیر نمونه، ج 10، ص 247 تا 248

10 - تفسیر نمونه ج 21 ص 9

11- ر.ک . الاسفار، الهیات

12- تفسیر نمونه .جلد 10، صفحه 287.

13- صحیح ترمذی، ترمذی، ج 3، ص 305، دارالفکر، دوم، 1403
هـ ق
.

14 سنن، ابن ماجه، ج 1، ص 35، درالفکر، بیروت.

15- صحیح، بخاری ، ج 4 ، باب 147 ، ما ذکر عن بنی
اسرائیل



16- تفسیر نمونه:1 جلد 10، صفحه
287
.



 


   1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ